سلام
گفتم یه بارم که شده سلام کنم
فیلمهایه قدیمیه تگزاسی رو یادتونه که
وقتی وارد شهر میشی شهر سوت و کوره
درب و پنجره ها با وزش باد باز و بسته میشن
صدای قیژ قیژ تابلوها و دربها گوش رو آزار میده
اوضاع الان بلاگستان شده حکایت همون شهر کابویی
همه میدونند که دلیلش چیه
شهریار که 11 سال اینجا مینوشته حالا میگه خداحافظ
خیلیا تو این چند وقته کوتاهی که من اینجا بودم
اومدند و رفتند
ولی هیچکدوم اینقدر سر وصدا نداشت
حتما شهریار جنسش با بقیه فرق میکنه
کم پیش اومده تو وبلاگی برم و لینک کرگدن نباشه
خیلی از بچه های اینجا بلاگستان رو وابسته به شهریار میدونند
خوشون رو با اون اینجا پیدا کردن و ساختن
حالا احساس میکنن پایه های اینجا سست شده
احساس میکنن خونشون داره خراب میشه
با رفتنش همه میگن اگه نباشه منم میرم
همه حق دارند همه غافلگیر شدن
رفتنش مثل این میمونه که صبح پاشی و بخوای بیای تو بلاگ خودت یا
دوستانت ولی ببینی اینترنت کلا واسه همیشه قطع شده
اونوقت با دلت که تو وبلاگ خودت و دوستات جا مونده چکار میکنی؟
دوستان همه درباره رفتن شهریار نوشتن
من هم قلمی ندارم که بتونم درباره این اتفاق خوب بنویسم
و احساس بچه ها رو بیان کنم
وقتی کیامهر،الهه،مامانگار،رها بانو ، محسن پاییز بلند
به اون قشنگی حرف دل رو مینویسن من چی بگم؟
فقط میخوام یه چیزی بگم
شهریار 11 سال اینجا زحمت کشید
مطلب نوشت سختیها رو تحمل کرد
حرف شنید
بچه ها رو به ادامه کارشون امیدوار کرد
از آدمهایه بی تجربه،بلاگر حرفه ای ساخت
حالا به نظرتون اگه این همه ناامیدی رو ببینه چه حسی بهش دست میده؟
مطمئنا شرایط سختی داشته که مجبور به رفتن شده
پس حالا نوبت ماست
باید کمک کنیم
نه با گریه و زاری
نه با یاس و ناامیدی
باید فرصت داد و امید داشت که شهریار برگرده
باید نشون بدید که تلاشش تو این سالها بی ثمر نبوده
باید کاری کنید که همونطوری که شما به داشتنش افتخار میکنید
اونم به بودنتون افتخار کنه
باید کاری کرد ثمره زحماتش تو این سالها رو با طعم شیرین امیدتون مزمزه کنه
وخیلی بایدهای دیگه
۴خط اولت خیلی تشبیه جالبی بود عزیزم
ولی ایشالا اینجوری نمیمونه و حال همه خوب میشه
زمان میخواد .............. گذشت زمان همه چی رو درست میکنه.
(میگم ایندفه بگو کیف پول زنونه بدن کیفم خراب شده)
ممنون
ایشالله که درست بشه
من نمیدونم چی بگم؟
داشتم متنتو میخوندم هلیا تندی نظر داد اول شد
دلم خوش بود دارم اول میشم
عیب نداره
دوم هم کم از اول نداره
۱۰۰ تا سکه کم نیست
سلام . کورش خان منم باهات موافقم .
منم میگم مطمئن یه چیزیش هست که حالش بده .
چیکار میتونیم بکنیم براش ؟ بنظرت یه روز جمع شیم دوروبرش براش خوب نیست ؟
نه اینکه بخواهیم باز بنویسه . فقط همراهش باشیم . بگیم ، بخندیم . یه کم حال و هواشو عوض کنیم .
سلام
به نظرم چند روز اجازه بدیم استراحت کنه و
با خودش خلوت کنه ایشالله درست میشه
پاتینا جان امتیاز اول بودن مال شما عزیزم
ما فقط میخواستیم به کیف مون برسیم گفتیم سر راه یه نظری هم بدیم.
قابل توجه جناب تمدن
هاااا؟
اونوقت من الان چکار کنم؟
منکه متوجه نمیشم اصلا
استاد الان زبان ما قاصر و الکن است که از شکر اینهمه مرام و لوطی گری به در آید ! ...
شرمنده جات ایم به جان عزیز بی مقدارمان !!
شرمنده میکنید
استاد شما هستید
شما سرورید
ایشالله هرجا که هستید وهرچه میکنید سلامت و موفق باشید
سلام.بهبه کورش کبیر تمدن ! بالا خره آپیدی
الان من چی باید بگم!!!!!!!!!!!!!!
همون سلام که گفتی درست بود
جاش خالی نباشه!
یعنی آقا شهریار اینجا مطلب مینوشته!!!!!!
ممنون
نه بابا
هیچی میخواستم ببینم اگه ایمیلمو بزنم آوانارم میاد یا نه!
پولش رو ندادی و رفتیا
اومد!!!!
کی؟چی؟
کورش نمیدونم چرا همه اینجا آواتارشونو میبینن که اومده یانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نظرت چیه؟؟؟؟؟؟؟
معلومه دیگه وبلاگ مفت گیر آوردن
سلام کوروش خان خوبی؟
من دیروز با پست کیامهر شوکه شدم و رفتم تو بلاگ محسن
خشکم زد!!!
واقعا بلاگستون بدون طنازی ها و ابتکارات کرگدن مثل شهر بی کلانتر میمونه
کاش برگرده
راستی به نظرم تو میتونی جانشین خوبی واسش باشی
پستت واسه تبلیغ کیامهر و کرگدن تو وب گپ یادم نمیره
کلی خندیدم تو هم واقعا خوب مینویسی
سلام ممنون
جاشون خالیه ولی ایشالله برمیگردن
من؟؟؟؟؟؟؟؟؟من بابا تازه کارم
یه شاگرد تنبلم ته کلاس
عجب تشبیه قشنگی کردی دقیقا همینه که گفتی...
اول مات و مبهوت شدم ولی الان نگرانم
نگران نباش همه چی درست میشه
وقتی شهریار اومد به بچه ها سرزد آرامش پیدا کردیم
سلام.۱۱ سال واقعا زیاده...
یعنی چقدر؟
دمت گرم رفیق
نمی دونم این آدم مهره مار داره ؟
نمی دونم چیکار کرده با دل این همه آدم
دمت گرم
خیلی خوب نوشتی
در ضمن دلمان حسابی تنگ شده براتون و هلیا بانوی عزیز
یا تشریف بیاورید منزل یا خودمان خودمان را تشریف می اوریم منزل شما
چاکریم برادر
فکر کنم بله میگم شما هم فکر کنم داریاااا
منم دلم تنگ شده
هرجور مایلی
میخوای به زور بیارمت؟؟؟؟؟بابا پاشید بیایید دیگه
سلام.. چیزی ندارم بگم.. باهاشون آشنایی داشتم اما چندان نه.. امیدوارم که برگردن...
سلام ممنوون
ایشالله
وبلاگ آن است که نامش به نکویی ببرند
همین که انقد برامون محترمه.....
همینایی که تو گفتی دیگه
و همینایی که تو گفتی
درست ٍ من با اون خیلی های دیگه ... که اون آخر گذاشتید ... خیلی موافقم
حالا چی بود اونا؟
اگه فهمیدید به منم بگید
سلام...
خیلی خوب نوشتین....بی اغراق...خیلی خوب بود و به دل نشست...آقا محسن همیشه و همیشه کنج دل ما جا داره و شهریارمونه....منتظرم شاهانه برگرده...هروقت که عشقش کشید..براش أرزوی بهترینها رو دارم....
مررررسی از شما و معرفتتون...دمتون گرم
سلام
ممنون اینا پای ارزشه شهریار هیچه
مخلصیییییم
آهاییییییییییییییییییییییییی
تویی که تو حال نشستی پای لپ تاپ
خیال کردی من باور میکنم داری صورت وضعیت مینویسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان دروغت در میاد ناقلای مارمولک
مارمولک ناقلاااااااااااا
کی؟؟؟؟منننننن؟؟؟؟
من دارم صورت وضعیت مینویسم هنوزم تموم نشده
به جون خودم
من یه مارمولک راستگوام
سلام
وقتی شهریار کهنه کار وبلاگستان بعد یازده سال میذاره میره من جوان تازه کار با چه امیدی ادامه بدم؟
با امید به آینده
سلام..افرین که بامعرفتین..
به امید روزای خوب..
سلام
با من بودا به من گفت بامعرفت
درود !
میدونی کوروش خان ! از این عاقل بودنت و به موقع حرف زدنت و تصمیم گرفتنت خوش اومده ! الان کسی ندونه فکر میکنه همسن و سال منی که دارم اینجوری میحرفم ! در کل با همه بی اشکل میحرفم ! شما تاج سر مایی دادا !
درود
شما سروری
لطف داری برادر من کوچیکتم
ساعت 12:30
هوا سرد .
صبح بارون اومده .
الان خبری از بارون نیست .
ساعت 12:31
دنبال چی میگردی چیزی ندارم بگم.
گفتم شاید ایندفعه یه حرف درست و حسابی زده باشی
ساعت ۳:۰۵
این چه ترسناکه زود بگو بره
سلام ...
ما که چه عرض کنیم دیگر .. شما گفتنی هارو گفتی ...
ماهم چشم میزاریم و صبر میکنیم......
با صبر همه چی درست میشه
آپمممممممممممممممممم
چشم!
اطاعت استاد...باید هایتان راست بود...
چشمتون بی بلا استاد
منو چه به استادی
چی بگم والله
والله
سلام کورش کبیر تمدن.
1862
این تاریخ چی بود؟
تاریخ تولدت بود مادربزرگ؟
درود . اولش خیلی ناراحت شدم برای کرگدن که مجبور به رفتن از جایی شد که میدونم خیلی بهش تعلق خاطر داشت. حالا اما براش خوشحالم. چون از همیشه بیشتر فهمید که چه دوستای نازنینی داره. داره کم کم بهش حسودیم میشه
چه خوبه که آدم همیشه نیمه پر لیوان رو ببینه
آفرین
هلیا جون راست میگه پاشو بگذار هلیا هم آپ کنه
براش مهمونم که دعوت کردی تا بره به کارا برسه دیگه نه؟
مطلبتون هم مثل همیشه عالی بود
ببین هلیا جان من رو با مخاطبم درگیر کردیا
بابا خودش سیستم داره بابا ساده ای اون تعارف الکی بود مهمون کجا راه میدم من
ممنوون از لطفتون
بدو بیا آپیدم .نظرتم بگو
بدو بدو بدو بدو
این پیرمرد رو ندوون(چی گفتم)
سلام کورش جان ...
اول اینکه مرسی از لطفت ...
بعدشم حق با توئه ... درسته که رفتن کرگدن ضربه ی بزرگ و جبران ناپذیری به بدنه ی وبلاگستان وارد کرده و میکنه ولی باید موند و نوشت ... با رفتن یکی مثل من که آب از آب تکون نمیخوره ! ولی شاید با موندن همه ی ما کنار هم ، موندنی که پر از انرژی باشه و زندگی ... وبلاگستان رو بشه سر پا نگه داشت ... به امید روزی که جناب کرگدن دوباره برگرده ... عزیزمون الان رفته سفر ... خونه رو که نباید به هم ریخت ! باید هر روز آب و جاروش کنیم و بهش برسیم و نو نوارش کنیم تا یاره سفر کردمون دوباره برگرده ... برگرده به خونه ای که پر از عشق و صفا و زندگیه ... خونه ای که همه توش اد و خوشحالن نه داغون و غم زده و گریون ...
ببخشید خیلی حرف زدم ...
سلام
خواهش میکنم
خیلی خوب گفتی
ممنون
یه دست مرتب به افتخارشون
اصلاح می کنم : اد نه شاد !
بازم که برعکس شد
شما گذاشتید ... من بگم !!
خوهش میکنم
من سکوت میکنم شما بفرمایید
سلام
این رفتنا و اومدنا بسیاره اما باعث نمی شه زحمتشون فراموش بشه!
منم تازه اومدم...چرا دروغ؟! خیلی وقته اومدم....ولی وبلاگ خوب کمیابه! خیلی حیف که خیلی ها نمی مونن!
ولی من رفتن رو دوس دارم................
سلام
منکه نفهمیدم
بموووووووووون
اون تاریخ نبود پیر مرد.
مخ کار گیری بود.
یعنی تا حالا حرف حساب نمیزدم دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟باشه دیگه هر وقت حرف حساب دارم میام اینجا.خوش باشی
باشه ما شدیم پیرمرد؟
چرا بابا شما همیشه حرفت حسابه
اینجوری که تو گفتی یعنی دیگه نمیخوای بیایی اینجا؟
اگه نیایی من از کجا بفهمم ساعت چنده؟
سلاااااااااااااااااااااااااااام
واااااااااااااااااااای.چه هیجان انگیز.11 سال ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ایول بابا.خوشمان امد
ایشالله برمیگردن
سلام
خوشم آمد که خوشت آمد
انشالله تعالی که مشکلات دفع می شود و ایشان برمی گردند بلطف حق و زحمات پروردگار عالمیان... خوب حالا یکی بگه چی تو شده این داش کرگدن ما میخوا بره؟؟ کاریم از دست این قوم اجوج مجوج بر میه؟؟ بنظر من عکس بده تو گونی تحویل بگیره!! همه هم کمک میکنن!!
ایشالله برمیگرده
دعوا شد خبرتون میکنم
عاااااااااااااااالی گفتی دادا کوروش .. یه حس خوبی بهم دست داد با خوندن این پست.. دستت درد نکنه..
پمم گرم
نمیدونستم اینقدر باحالم(خود شیفته و جوگیر)
خیلی مخلصم
فقط اومدم کامنت بچه هارو بوخونم. گفته باشم
ساعت 1:17 صبح
خوش اومدی
آخه اگه نبودی من تو زمان گم میشدم
امیدوارم زود برگردن . چون شب عید نزدیکه و بدون بازیهای زنجیره ای ایشون لطفی نداره .
منم امیدوارم
سام علیک
وعلیک خواهر
آپ نمیفرمایید ؟
چشم آپم میکنم
سلام.. با تشکر از شما.. پست رو به روز نمودیم..
سلام
خواهش میکنم
زحمت کشیدید
سلامممم کورش خان
غرض از مزاحمت احوالپرسی بود و اینا دیگه...
و بعد...ببخشین یادم رفت..
حالا بگذریم خوبین شمااااااا؟
سلام
مراحمید
خوبم
شما خوبید؟
به به حذف کامنتم که می کنی
موفق باشی فرزندم
نه بابا من از این کارا نمیکنم
چی حذف شده؟عکس بدید پیگیری کنم
هر کی هم که میاد مثلا مرهم بشه ... بیشتر نمک میریزه رو زخم ...
آخه اون عکس رو واسه چی گذاشتی ! دل ادم رو یه جوری میکنه ....کرگدن بر میگرده ...
ببخشید دیگه
منم میگم برمیگرده
رفتن و رفتن و رفتن..... اول از اسم وبش جا خوردم.....یاد نمایش نامه کرگدن افتادم که چند سال پیش دیدم.....بعد دیدم نچ.....خوب می نویسه...خوب که یعنی زندگی می نویسه. یادش گرامی
برمیگرده ایشالله
یه چیزی....بچه که بودم هر وقت مامانم می گفت ایشا الله می گفتم یعنی نه.....الانم نکنه یعنی نه؟؟
نه خواهر این ایشالله از اون ایشالله ها نیست