کیههههههه؟؟؟؟؟؟

  

 

 اول از همه یه تشکر درست و درمون میکنم از کیا 

واقعا ممنون میدونم چقدر سخت بود 

ولی دیشب من کلی خندیدم و لذت بردم

 باورتون میشه دیشب هم تو خواب داشتم حدس میزدم 

 

با اجازه دوستان من یه شوخی کوچولو با بعضی از دوستان کردم 

چون نمیدونستم عکسها کی به کیه نمیشد از خودتون اجازه بگیرم  

کیا جان گفت ماشاا... بچه ها همه با جنبه اند عیب نداره 

منم سعی کردم به کسی بی احترامی نشه  

عکس خودمم هست و به اصطلاح خودمم سوژه کردم 

اگه کسی ناراحت شد همینجا ازش عذرخواهی میکنم 

مرا ببخشایید و بیامرزید

 

 

 

  

 

 

 

 

  

 

 

به نظرم این خانوم با مجلات معتبر همکاری دارند 

با دیدنش یاد عکس هنرپیشه ها روی جلد مجلات افتادم 

اگه اون گوشواره اصل باشه و هنوز داشته باشنش با این قیمت طلا 

نونش تو روغنه.در ضمن از اون دخترهایی هست که عشق پوشیدن لباس عروس هستند  

 

 

 

خواهر من آخه این رسمش نیست به خدا  

نمره میخوای درس بخون چراخودت رو چسبوندی به معلمتون اونم به این وضع تابلو و فجیع

از من میشنوی بارو بندیل ات رو جمع کن بیا ردیف جلو بشین 

ما اون عقب نشستیم درسته مجبور بودم سرپا وایستم تا تخته رو ببینم ولی باور کن اونجا بشینی عاقبتت میشه همینی که الان هستی،از ما گفتن بود

 

 

 

به نظر شما این بچه داره میخنده یا گریه میکنه؟ 

حتما اولین باره بدون کمکی داره دوچرخه سواری میکنه و تازه فهمیده پدرش دوچرخه رو رها کرده 

و احتمالا این تصویر لحظاتی قبل از سقوطه از نوع دوچرخه ای

 

 

خواهرم عزیزم آخه این چه کاریه؟تو محیط مدرسه و این کارها؟ 

حالا چرا این عکس رو فرستادی تا همه بفهمند؟ 

اون چیه داری تو دستت میدی به رفیقت؟موااااااد؟؟؟؟؟؟اونم تو مدرسه؟؟ 

وامصیبتا    رفیقش بنده خدا تازه کاره،ببینید چقدر هول شده

 

 

عجب دختری   به به 

معلومه درس خونه و خیلی دقت نظر داره 

همه بچه ها حواسشون به حواشیه ولی ایشون داره به اصل مطلب توجه میکنه 

حتما اونموقع داشته به این فکر میکرده که دوربین چجوری کار میکنه 

حس ناسیونالیستی و عرق ملی هم داره از رنگ دامنش که همرنگه پرچم ایرانه مشخصه

 

 

ای پسر یکم حیا کن اون چه طرز نگاه کردنه؟داری با چشمات مخ معلمتون رو میزنی؟ 

خجالت بکش مثلا گل به دست داری میری خواستگاری 

حواستون جمع باشه کسی به این آقا دختر نده  


  

 

این خانوم هرکی هست خیلی سرماییه  

از مقنعه بافتنیش معلومه،انگار درسخون هم نیست به 2 دلیل 

یکی اینکه اصلا حواسش پرته و دوم اینکه دارند به زور کتاب میدن دستش تا حداقل یه عکس با کتاب داشته باشه تا در موقع لزوم بهش استناد بشه

 اون دوتا دختر پشست سرشون نگاه کنید که مثل عاشق و معشوق همدیگه رو بغل کردند و یک صحنه غیراخلاقی رو رقم زدند،دو تا دختر با هم 

 

 

 

آبجی من دیدم،اصلا فکر کنم همه دیدن،لطف کن نکنش تو چشمون 

اون کادو رو میگم بیار پایین،روز اول مدرسه چکار کردی بهت کادو دادن؟ 

شاخ غول شکستی؟  

اول فکر کردم خدای نکرده کسالت داشتی،داری نماز نشسته میخونی اونم سجاده است 

بعد دیدم نه بابا قبله اینوری نیست که شما وایستادید

 

 

 

یاد بگیرید از این دختر 

آفرین بچه درسخون،اونقدر طالب علمه که صبح علی الطلوع قبل همه میاد ساعتها 

منتظر میمونه تا معلمشون بیاد،تازه چه لبخند ملیحی هم میزنه شایدم داره به دوستش فکر میکنه،اینکه سوال نداره حتما دوستش مذکره دیگه 

 

 

 

قربون این بچه برم که چقدر ماه و باکلاسه 

خداییش کدومتون با اینهمه ادعا پاپیون زدید؟ 

فقط این عکاس باید لطف میکرد از زاویه ای عکس میگرفت تا گردن این طفل معصوم ما اذیت نمیشد 

 

 

شنیدید میگن رونالدو رو ولش کن غضنفر رو بچسب 

حالا سوژه رو ولش کن معلم رو بچسب 

هرکی بتونه بگه معلم داره چکار میکنه جایزه داره

 

 

 

خداییش من با این چشم ضعیفم چیزی ندیدم تا بتونم سوژه ای بدست بیارم 

فقط با دیدن اون حلقه یاد اوربیتال افتادم  

 

 

 

 

برادر من این چیه گرفتی دستت؟یه کیف مردونه میخریدی 

اگه نداشتی دفتر کتابهات رو میریختی تو گونی میبردی 

به خدا بهتر از این بود که اینو بگیری دستت 

درضمن فکر کنم از اول دوست داشتی نظامی بشی 

آخه اسمت رو مثل نظامیا با اتیکت چسبوندی رو سینه ات 

بعدشم اونجا مدرسه است یا سر در دانشگاه تهران؟ 

 

 

 

ایشون هم دراون زمان بعنوان با شرکتهای تبلیغاتی همکاری میکردند 

در این عکس هم بطور همزمان دارند تور عروس،خمیردندان و رژلب رو تبلیغ میکنند 

 

 

 

خانوم محترمه من به شدت نگران حال شما هستم درصورتیکه صحیح و سالم تشریف دارید 

یه خبری بدید و جماعتی رو از نگرانی نجات بدید 

آخه خانوم یه هواکشی بزار اینجوری که شما روسری رو بستی دور از جونتون خفه میشید 

شایدم جای روسری رو گردنتون بمونه  

البته ببخشیدا واسه خودتون گفتم 

 

 

 

با دیدنش یاد برف و سرمای سیبری افتادم 

احتمالا عکاس یه شکلان خوشمزه دستش گرفته و داره بچه رو وادار به لبخند زدن و سینه خیز رفتن میکنه.این عکس مال دوران نفت کوپنی هستش چون خونه اونقدر سرد بوده که هرچی لباس داشتن تن بچه کردند وبقیه پشت دوربین دارند از سرما میلرزند

 

 

 

دلاوران نام آوران بنام یزدان پیروز  باشید 

صحنه ای که مشاهده میکنید مال مسابقات المپیک لندنه 

و میبینید رفیق ما این مدال رو.... هم حساب نکرده یه جورایی دنبال جایزه نقدیه 

شاید هم بهش گفتن به مجردها خونه نمیدیم واسه همین داره دنبال یه زوج مناسب اون پشت مشت ها میگرده

 

 

 

فکر میکنم ایشون الان باغبون باشند چون دور وبرشون پر از گل و بلبله 

نمیدونم چی نشون این بچه طفل معصوم دادن که چشماش از حدقه زده بیرون 

حتما چیز جالبی بوده کاش دوربین اونوری بود 

قربون دستتون اون پستونک رو هم بشور بعد بده بچه 

 

 

 

 این یه عکس آموزشیه 

دوستان وقتی تصمیم دارید از بچه عکس بگیرید قبلش یه شکلاتی بیسکویتی بدید دست بچه 

یا پشت دوربین واسش اشکال خنده دار دربیارید تا بنده خدا بخنده،نه اینکه با کتک بچه رو بنشونید جلوی دوربین 

 

 

 

 

این خانوم اونقدر خوشگله که من نمیتونم تشخیص بدم کدومشون عروسکه  

عزیزم موها رو بده کنار بهتر ببینی،دنیا قشنگتر و روشن تر از اونیه که الان داری میبینی

 

 

 

باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان میخورد بر بام خانه 

نمیدونم چرا یاد این شعر افتادم 

من موندم با اون نردبون اونجا چکار میکنه؟ 

نکنه میخوای از دیوار مردم........زشته برادر بیخیال

   

 

 

 

باز هم یه عکس آموزشی دیگه،آموزش سرکردن صحیح مقنعه 

چون این عکس آموزشیه ما چهره ها رو مات کردیم تا قابل تشخیص نباشه  

سمت راست تعدادی دختر رویت میشن که همشون اشتباه مقنعه سر کردن 

اون دختر خانومی که دورش خط قرمز کشیدیم صحیح بسته و قراره با اون دسته گل ازشون تجلیل بشه،یک دو سه یه دست مرتب بزنید به افتخارشون 

 

 

 

منکه هرچی نگاه میکنم نمیفهمم این دختره یا پسر 

لباسش پسرونه ولی قیافه اش دخترونه 

حالا فرض میکنیم دختره

اینجا یا عکاس ناشی بوده یا استغفرا... نامبرده در عکس دست برده 

آخه آدم فکر میکنه کلاه گیس سرش گذاشته  

خواهر من برو مو بکار،خودم آشنا دارم معرفی میکنم  

کلاه گیس خطرناکه یه دفعه میفته ضایع میشی 

اخمهاتم باز کن این مشکلیه که حل میشه

 

نجابت این دختر من رو کشته،شرم میکنه حتی تو دوربین نگاه کنه 

درود برتو ای دختر زیبا رو 

البته مشکوک هم میزنیا،اون گل رو از کی گرفتی؟ها؟؟؟؟؟ 

از آن نترس که های و هوی داره از اون بترس که سر به تو داره 

 

 

 

ببین چطور مظلوم نگاه میکنه 

گولش رو نخور این یه کلکی داره،به درد این گداها میخوره با قیافه مظلومش میتونند کلی ازش پول دربیارن 

درضمن به نظر میرسه از همون عنفوان کودکی خیلی خودش رو تحویل میگرفته و فکر میکرده قراره بشریت رو نجات بده

   

 

 

 

یه جای کار لنگ میزنه 

نمیدونم اشکال از شماست یا از بغل دستیتون 

1 ساعته دارم این عکس رو میبینم 

بالا تنه شما دو تا تو یه ترازه 

پس چرا پای شما اینقدر کوتاه تره؟فکر کنم تو مطب دکتر هم نشستید دارید میرید همین مشکل رو مطرح کنید.فقط یکی رو صدا کنید بیاد کمکتون کنه،شما اونقدر لباس پوشیدی که نمیتونی راه بری 

 

 

 

آهای خانوم کجا کجا؟داری کجا رو نگاه میکنی؟دنبال چی تو افق های دوردست میگردی؟ 

بابا یه گلی،سبزه ای اون دور و برا نبود وایستی جلوش ازت عکس بگیرن؟ 

آدم دق میکنه این سیاهی رو میبینه

 

 

به نظرتون اون هاله نور نیست اونجا؟ 

فقط من موندم هاله نور اونجا چکار میکنه،معمولا باید بالای سر باشه 

 

 

 

شهر شهر فرنگه از همه رنگه 

چه بلبشویی شده اینجا،تو این عکس 15 رنگ مقنعه شناسایی شد و 14 رنگ مانتو 

و البته چادر هم هست.خون آدم به جوش میاد

 

  

این عکس خیلی نازه،فقط برادر به نکاتی توجه کن 

امیدوارم الان دیگه کتونی رو بدون جوراب پات نکنی و 

پلیورت رو تو شلوارت نزاری 

زیاد هم غذا نخور تا شکمت اینجوری باد نکنه  

با کفش رو فرش؟؟ 

در ضمن برادر اون چه شکلیه با انگشتات درآوردی؟خجالت بکش

برادر شما مورد زیاد داری من بعلت پاره ای مسائل به جزئیات نمیپردازم 

 

 

 

برادر آخه با چه دلخوشی من شما رو تحلیل کنم؟ 

حداقل یه لباس قرمز میپوشیدی تا واسه من انگیزه بشه 

امیدوارم ذاتت از وجود این رنگ مبرا باشه 

 

  

 

من موندم این دختر خانوما رو واسه چی بردن بالای سر تابوت یه شهید 

حالا بردنشون اینا واسه چی کادو بردن واسه شهید؟ 

درسته میگن شهیدان زنده ان ولی دیگه نه اینجوری   

 

 

 

 

الان من موندم اون بالایی تو ذهن پایینیه یا پایینیه تو ذهن بالاییه 

من موندم چجوری خودت رو وسط اونهمه بچه پیدا کردی 

 

  

خواهر این درست نیست که عکس با فتوشاپ درست کنی بفرستی

نمیدونم قسم حضرت عباس رو باور کنم یا دم خروس رو

یه نگاه به سر خودت بنداز یه نگاه هم به اون عکس ته کلاس

ما انقلاب کردیم که این کارهای شرم آور جمع بشه

حداقل نچسب به پسر مردم،یکم برو اونورتر

معلمتون هم که بجای نهی از منکر داره غش غش میخنده

وامصیبتا،بچه ها کفن ها رو آماده کنید فردا کار داریم

  

 

 

این دختر خانوما اولین گروهی بودند که دوران آمزشی رو طی کردند و احتمالا بد از این عکس 

که بصورت کاملا خبردار گرفته شده به جبه های نبرد حق علیه باطل شتافته اند 

شاید هم برای گشت ارشاد آموزش دیدن 

آبجی چرا دمپایی پوشیدی؟هرچند از اون جوراب زرد خیلی خوشگلتره  

 

 

 

اون نگاه ن منو کشته 

خوشگل موشگل هم که کردی،زل هم که زدی 

دیگه وقتشه به خدا همه جوره تکمیلی

 

 

 

برادر احیانا این چوبها که از پشت رفته داخل لباستون اذیتتون نمیکنه؟ 

من هلاکه اون زیر شلواریتم با پلیوری که گذاشتی داخلش 

ولی خداییش الان دیگه این کار رو نکن 

داداش اون آب داره هرز میره بدو مسیرش رو عوض کن اونجوری هم به من نگاه نکن ترسیدم 

 

 

 

خداییش دمت گرم با حضورت در این بازی 

فکر کنم حال خوشی هم نداشتی 

این داداشمون از بازداشتی های بعد از انت.خا.بات بودند که تازه آزاد شدن 

ایشون اینقدر لاغر نبودن،اونجا با بازوجوها زیاد گفتمان کردند اینجوری شدن 

چون لباسهاش رو نیاورده بودن مجبور شدن با زیرشلوار تشریف بیارند 

فقط نمیدونم چرا یه جورایی دارند دسته جمعی برک میزنن 

  

 

 

خداییش من حرفی ندارم بزنم 

هرچی گشتم چیزی پیدا نکردم 

تعریف هم جرات نمیکنم بکنم آخه دختری کنار دستمه و.... 

فقط میتونم اگه دوست داشته باشند معرفیشون کنم هالیوود یا همینجا تو یه فیلمی بازی کنه 

 

 

 

این عکس کسیه؟من هرچقدر دقت میکنم چیزی نمیبینم،شاید شبح باشه 

یه جورایی هم با این لباس شبیه موجودات فضایی شده 

 

 

 

مراقب باش،کله ات رو بکش کنار الان اون فلشه میخوره تو سرت 

با دیدنش یاد این خانوما تو فیلمهای روسی افتادم که تو سرما و برف دامن کوتاه میپوشند 

اون آقا پسر کاپشن تنشه اونوقت این خانوم شلوار کوتاه پ.شیده 

پس شما بودی که این لباسهای ناجور رو باب کردی،حالا میخندی؟ 

حتما داری به ریش امت همیشه در صحنه میخندی دیگه  

 

 

 

بابا چکار دارید به بچه؟ 

به زور نشوندنش پای سجاده که ازش عکس بگیرن 

از قیافه اش معلومه اشک تو چشماش جمع شده 

ولی کلا عکس معنوی شده،حتما با این عکس یه جایی استخدام شدی 

راستی قبله که اینوری نیست باید بری سمت راست یکم جلوتر 

 

 

 

بچه رو مثل اعلامیه چسبوندید به دیوار که چی؟ 

بردیدش تو جنگل؟چرا جنگل رو کاشی کردید؟ 

اگه تونستید دستتون رو اونجوری کنید 

  

 

 

خواهرم اون قدیما عکاسی ها سرپوشیده نبود؟حتما تو فضای آزاد عکس میگرفتن 

شایدم تو میدون آزادی عکس انداختی،ولی عکس میدون کجاست؟با فتوشاپ پاکش کردی؟ 

اگه فضا سرپوشیده بود حتما اون جلیقه رو درمیاوردی دیگه،مگه نه؟ 

از اون موقع رو مد بودیا،موهات رو از فرق باز میکردیی  

ولی رنگ عکست قشنگه 

 

 

 

خانومی دیگه قرار نبود تقلب کنیا 

درسته دوست داشتی تو این بازی شرکت کنی ولی کیا که گفت باید عکس یفرستی 

برداشتی نقاشی فرستادی؟حداقل میدادی یکی که نقاشیش خوب باشه بکشه 

 

 

بچه ها ولشون کن معلم ها رو بچسب؟ 

واقعا این قشنگ تره یا با مغنعه؟ 

کاش منم اون موقع درس میخوندم

   

 

 

اینجا دوستان رو بردند واسه تجدید بیعت با آرمانهای ره.بر 

الان تو صف وایستادن برن گل ها رو بزارند سر مزار آقا 

اون سطل پشت صحنه هم جالبه،گل ها رو از تو سطل آشغال میدن به بچه ها 

 به نطرتون اون پایینیه پسر نیست؟ 

 

 

 

این خانواده نمونه خانواده های مرفه بی درده 

هرکدوم واسه خودشون یه وسیله نقلیه دارن 

اون وسطیه انگار داره واسه عکس انتخاباتی ژست میگیره 

اون پسره با پاش داره اونجا یه کرمی میریزه،از من گفتن بود 

 

 

 

ببخشیدا ببخشیدا آدم با دیدن این عکس یاد طرح مبارزه با ارازل واوباش میفته 

حتما میخوان تو مدرسه بچرخوننشون تا درس عبرتی باشه واسه بقیه 

اون لقمه آخر هم بزن به سلامتی  

 

 

 

این خانوم واقعا مظلومه 

نگاه کن همه نشستن بالا این بنده خدا رو زمین 

درود به شرفت خواهر،اون یکی رو میگم 

ببین در رژیم طاغوت چه حجابی داره،فکر کنم الان مسئولی چیزی باشه  

 

 

 

وای چقدر رمانتیک 

برادر شما حجالت نکشیدی با اون شلوار گرمکن با اون ژست ناشایست نشستی یه دونه گل هم دستت گرفتی؟اصلا میخوام ببینم شما وسط بیابون تنهایی چکار میکنی؟حداقل یه گل دستت میگرفتی که پژمرده نباشه 

تنها نکته مثبت این عکس رنگ قرمز شلوارته که به دنیایی می ارزه 

 

 

 

اهلا و سهلا مرحبا 

یاد سفر نرفته ام به دبی افتادم،حالا باید واسه ما کلاس میزاشتی و عکستون رو با شتر میفرستادی؟از همون کودکی علاقه به خرید داشتی،این از اون کیف بزرگ همراهتون معلومه 

فکر کنم یکی به شما چپ نگاه کرده که برادرتون اونجوری برافروخته شده 

ولی همه رو بیخیال غمزه شتر رو بچسب،دیده دارند ازش عکس میندازن چه عشوه خرکی(ببخشید شتری)اومده  

 

 

 

بابا یکی اون کیف رو از بچه بگیره،بچه از کت و کول افتاد 

این کیف مناسب دانشگاه رفتن این خانومه 

ولی جنسش خوبه فکر کنم با همین فارق التحصیل شده 

آفتاب اومده وسط آسمون تازه داری میری مدرسه؟شایدم بعد از کلاس ازش عکس گرفتند 

ولی باید صبح عکس رو بگیری تا آرایش بچه خراب نشده باشه 

خواهر اینهمه رفتی مدرسه هنوز نمیتونی یه خط راست بکشی؟اون چه فلشیه؟کج و کوله 

 

 

 

از همینجا اعلام میکنم اگه هنوز همینجوری و همین شکلی هستی به فرزندی قبولت میکنم 

با دختری صحبت کردم اونم راضیه    مو قشنگ   چشم رنگی 

همیشه میخواستم یه دختر این شکلی داشته باشم 

 

 

 

دست شما درد نکنه،خیالتون راحت شد؟اینهمه زحمت کردیم انقلاب کردیم شما اومدی منفجرش کردی و چسبوندیش به دیوار 

اون پیشونی بندا چیه؟آدم یاد کارگر های معدن میفته که کلاهشون چراغ قوه داره  

اون دایره رو هم یکم پررنگتر میکشیدی چشمم دراومد تا دایره رو پیدا کردم 

 

  

 

خونه ما چکار میکنی آبجی؟ 

ما هم از اون میز عسلیا داشتیم هم از اون گلها 

خوشم اومد دست به کمر،فقط آبجی اون چند تا تار مو رو بکن تو تا غیرتی نشدم 

 

  

 

خانون خودت رو جمع کن،حالا خوبه دوربین اونجاست اونجوری ولوووووووو شدی 

تو این خونه نماز میخونن کفشهات رو بکن بعدشم پاشو یه لباس مناسب تنت کن 

اگه این نکات رو رعایت کنی و من با اون قبلی به توافق نرسم شما رو به فرزندخواندگی میپذیرم 

 

 

 

اون کیه به خودش سرخاب سفیداب مالیده؟به به اون چیه دستت؟ 

اونجا تولد بوده یا مردم رو میترسوندید یا کلا؟خوبه اون عکس سمت چپیه دستت نیست 

یادش بخیر اون نیمکتهای مدرسه 

 حالا خداییش با این شکلکها چه میکردید؟بگو بین خودمون میمونه 

 

 

 

نمیدونم خواهری یا برادر،ما فرض میکنیم برادری 

داداش اون بوس رو واسه کی داری میفرستی؟ 

چشمات من رو کشته؟چکار کردی اینقدر درشت شده؟ 

فقط داداش اون عکس رو از لباست پاک کن 

تو بلاد اسلام داری خوک تبلیغ میکنی؟یه دفعه بیا یه شیشه آب شنگولی هم بگیر دستت دیگه 

 

  

 

برادر ما رو به یاد خاندن پهل.وی و خاندان شاهن.شاهی انداختی 

بابا باکلاس  

شما احیانا از اقوام علی دایی نیستی؟ 

راستی بازی چند چنده؟ 

 

 

 

مجلس بی ریاست،به خانوم معلمتون میگفتی شوهرش رو هم میاورد 

دور هم خوش میگذشت،اون پارچه بالا سرش هم آدم رو یاد بعضی عروسی ها میندازه که  

انار میزنن بالای سر داماد 

برادر وقتی کچل کردن اجباری نیست واسه چی رفتی موهات رو تیغ انداختی؟ 

مراقب باش یه مورچه داره رو کله ات اسکی بازی میکنه حواست باشه نیفته دست و پاش بشکنه 

راستی معلمتون چجوری اون بچه رو نگه داشته؟ 

 

 

 

ببین اگه همتون مثل ایشون خانوم و باکلاس بودید من لال میموندم 

بابا یه عکسی بفرست که من بتونم توش حرف دربیارم 

 

 

 

دختر به خودت مهتابی بستی؟شایدم پروژکتوره 

کله ات هم داره جرقه میزنه،نترس بابا کاریت نداره که فقط میخواد عکس بگیره ازت 

 اون خانوم و آقای پشت سرتون هم مورد منکراتی دارندا  

 

 

 

خانوم این چه حرکتیه؟میخوای بگی وضعتون خوبه؟ 

خب فهمیدیم ولی این راهش نیست 

واسه چی سکه هاتون رو بستی به دامنت 

حداقل دونه ای 400 تومن پولشه،نکنه سکه های مهریه تونه 

راستی اون پسره اون گوشه داره کجا رو نگاه میکنه؟بگو چشماش رو درویش کنه 

فکر کنم یه چیزی خورده ها،داره از حال میره 

 

 

 

سلام آن شرلی 

فقط تو این موندم که آن شرلی که ژاپنی نبود 

یه جورایی انگار اون محوطه عکس خونریزی شده پاشیده شده تو دوربین 

ببخشیدا احیانا از روی این عکس غلطک رد نشده؟ 

ناناز   خوشگل 

 

 

 

ببخشید از این پلیورتون رنگ پسرونه اش هم هست؟  

شگفتا چقدر شبیه هم هستید فکر کنم دوقلو باشید که داداشت با یه تاخیر چندساله به دنیا اومده،بسی مشعوف شدم از این حس برادرانه 

 

 

 

آقای رضازاده وزنه بعدی رو چقدر انتخاب میکنی؟ 

میگم دیگه برو واسه رکورد جهان 

یه سوال واسم پیش اومده،دوربینها الان هم عکس با این کیفیت نمیندازن 

با یه حساب سرانگشتی فهمیدم احتمالا شما 2 سال دیگه به دنیا میایی  

  

 

 

جاااان به چی نگاه میکنی؟فدای اون شلوارکت بشم 

بابا اون دوربین رو بیار پایین چشم بچه چپ شد 

عزیزم عکس رو که گرفت دهنت رو ببند یه دفه مگس میره تو 

 

 

 

اگه یکم از جلوتر عکس رو مینداختن و اطرفت معلوم نبود با اون ترس تو چشمات و محکم چسبیدن اون لبه فکر میکردم لب برج میلاد نشستی  

 

 

 

آخه من چی بگم درباره این عکس 

نظم رعایت شده،همه به ترتیب قد نشستن،ترو نمیز 

فقط پیشنهاد میکنم اون دو نفر سمت راست رو واسه خالی نبودن عریضه قیچی کن 

 دستهای پایینی رو هم همچنین،معلمتون هم جدا کن قاب کن 

کلا عکس تکیش کن دیگه

 

 

 

عزیزم اون چیه دستت؟لوح گرفتی؟؟ 

خب یه توضیح میدادی ما هم بفهمیم 

ولی معلومه درسخون بودیا مثل ما نبودی کههههه 

ما تو عمرمون از کنار لوح هم رد نشدیم 

 

 

 

من یه عکس دارم عین همین 

الان فکر کنم عضو تیم ملی ژیمناستیک باشی 

نکنه تو گوانگ ژو مدال گرفتی؟ 

قربون اون پستوونکت با نخ قرمزش بشم 

خداییش ببینید چه راحت نشسته،خیییییلییییی حال کردم با این عکس 

 

 

 

ببخشید اون پای کیه اومده تو دوربین؟ 

هرچی فکر میکنم نمیتونم تصور کنم این صحنه رو 

  

 

 

 

این شما و این رابینهووووووود 

خواهر کاش اون تیرکمونت رو بجای اینکه بزاری رو بوته ها دستت میگرفتی 

یه چیزی هم مینداختی رو دوشت تا میشد عکست رو از تلویزیون پخش کرد 

اون پشت چی قایم کردی؟چی از ریجارد گرفتی؟ 

 

 

 

ایشون هم پسرخاله ترمیناتور هستن و اونم که دستشه تندیسه ترمیناتور 

 

 

 

خانوم شما چجوری میتونی هم سمت راست رو ببینی هم سمت راست رو 

یقه ات من رو کشته،یکم آب بده به اون گلها خشک نشن 

راستی لبات کجاست؟؟؟؟؟ 

  

 

 

 

اول به من توضیح بده که اون فلش معنیش اینه که اون قاب عکس هم شما هستید؟ 

خواهر بالاخره به آرزوت رسیدی؟منظورم اینه که عروس شدی؟ 

میبینم که اون پسر بنده خدا رو خفت کردید بعنوان داماد 

بنده خدا با اون سن کمش فهمیده چه بلایی قراره سرش بیاد 

راستی هنوزم میتونی چشمات رو اونجوری کنی؟ 

 

 

 

الهی چقدر نازه این عکس 

گل پسر یکم دیگه تلاش کنی 180 درجه رو باز کردیا 

این بچه تو انقلاب به دنیا اومده،ببینید چجوری مشتش رو گره کرده 

داره صدای شعارش هم میاد: 

مرگ بر آمریکا 

 

 

 

الان سوژه موردنظر کدومه؟ 

بالایی یا پایینی؟پایینی بهتره،حداقل دهنش باز نمونده 

 

  

پی نوشت:اگه بی مزه بود ببخشید،بیشتر میخواستم عکسهاتون رو تو بلاگم داشته باشم تا مجبور نشم دم و دقیقه برم مزاحم کیا بشم،آمار بازدیدش هم زیاد نشه 

 

 

نظرات 124 + ارسال نظر
محمدرضا سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ب.ظ http://michka.blogsky.com

دوست عزیز سلام
از وبلاگ خودمونیت خوشم اومد
من تو ذو تو وبلاگم لینک کردم
بیا یه سر بزن اگه خوشت اومد منو لینک کن

لطف کردی
میرسم خدمتتون

هلیا(دختری) سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:25 ب.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

خیلی باهال نوشتی
مخصوصا عنوانش کیهههههههههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟...........

قابل نداشت
نزن به خدا دیگه مسخره ات نمیکنم

گل گیسو سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:50 ب.ظ

سلام

واقعا بامزه نوشتین
وسط درس خوندن روحیه ام عوض شد
چقدر با دقت به هر عکس نگاه کردین!!!

قابل نداشت

فاطمه! سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:07 ب.ظ http://www.juredigar.blogfa.com

بابا اونی که بهش می گی دمپایی (بغلی جوراب زرده)
یه نوع خاصی از کفش تابستونی بود که زمان ما مد بود!
منم یکی داشتم! کفش بود به خدا!

ای بابا شما هم با دمپایی میرفتی مدرسه؟؟؟

نیمه جدی سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ http://nimejedi.blogsky.com

من تو تحلیلا نبودم!
ولی خداییش قشنگ نوشتین و با حوصله...
اجرتون با صاحبای عکسا!!

شانس آوردی دیگه

کاغذ کاهی(نازگل) سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ http://kooche2.blogfa.com

خدا از سر تقصیراتت بگذره !
خیلی باحااال بود !

بابا عکس این دختری رو هم میذاشتی !
هی دختری .. دختری ! دلمون آب افتاد !

خدایا العفو العفو
عکس دختری هم هست

م . ح . م . د سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:43 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

آخه اون آقا پسر که گل دستشه چه گناهی کرده که نباید بهش زن بدن ، هان ؟!

خودت میدونی چکار کرده

نیما سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

دمت گرم کوروش خان ! کلی خندیدم ! دمت گرم !

نوش جونت برادر
اگه میدونستم شمایی که کلی با اون عکس کار داشتم

میلاد سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام اقا کوروش

واقعا ممنون، خیلی خندیدممممم

سریع تبلیغم کرد تو کامنتدونی کیامهر که بچه ها سریع بیان سر بزنن، ببینن چقدر قشنگ نوشتی

ممنون

ممنون از تبلیغت
پنجاه پنجاه با هم شریک

روشنک سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ http://hasti727.blogfa.com

ببین محشرررررررررررررررر بود
کلی خندیدم
الهی شکر که عکس من از زیر دستت در رفته

مگه میشه عکس شما از دست من دربره؟؟؟؟

کرگدن سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ب.ظ

مررررررررررسی کوروش خان ...
جددن دم شما گرم ... عالی بود ...

آقا ببخشید دیگه با شما شوخی کردم

بهارمامان امیر سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ب.ظ http://oribad.blogfa.com

کلی خندیدم به این تفسیری که ازعکسها کردی معلومه آدم نکته بین و نکته سنجی هستی

من نکته بینیم کجا بود بابا

32 سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ب.ظ

سلام علیکم! نظر خصوصی دارین بی زحمت

آبجی من متوجه شده بودم اون رو برای مزاح گفتم

روشنک سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ب.ظ http://hasti727.blogfa.com

در بازخونی متن های زیر عکس ها دیدم بنده رو هم بی نصیب از افاضات ملوکانه نذاشتین

اگه میدونستم شمایید که بیشتر از خجالتتون درمیومد

سارا سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ب.ظ http://gahneveshthayeman.blogfa.com/

سلاااااااام
خیلی باحال بود!!!!
کلی خندیدیم

خدا رو شکر

عاطی سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:24 ب.ظ http://parvaze67.blogfa.com

من یکی که نفس کم آوردم از بس خندیدم . فوق العاده باحال بود . اشکم درومد .
ولی اونا کفش تابستونیه ها نه دمپایی .
بینهایت ممنون

سعی نکن درستش کنی
من میگم دمپاییه حتما یه چیزی میدونم دیگه
البته ببخشید بار اولی که تشریف آوردید اینجا ما باهاتون شوخی کردیم

رازین سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:24 ب.ظ

خیلی باحال بود!!! بمب خنده

بمب کجاست؟فرااااااااااااار

بهار سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ

سلام

عالی:)

فقط همین.

سلام
ممنون

آناهیتا سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

من به عنوان یک هم تیمی و کسی که از شما دفاع می کردم از حالا به مدت نامعلومی با شما قرررررهم!

چرا منو تفسیر نکردین؟

قرررر هم؟؟؟؟!!!
مگه اینجا عروسیه که میخواید قر بدید؟
آنا خانوم خداییش عکستون خوب بود و سوژه توش پیدا نکردم
یعنی من بیام پرسپولیسیها رو هم دست بندازم
از دور باد این عمل

فرزانه سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

سلام و دست شما درد نکنه خیلی زیاد
کلی خندیدم. عالللللللللللیییییییی بود. مرسی

سلام
راستی از معلمهاتون چه خبر؟

فلفل نمکی سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ب.ظ http://bishilehpileh.blogsky.com

عالی بود کوروش خان
البته از دوست و یار غار کیامهار جان نمیشه غیر از این هم (قلم و بیان شیوا و طناز) انتظار داشت
ولی چرا برا من ... نوشتی!!
خیلی مخلصیم و ارادتمند برادر
راستی تو وبلاگ نوپا و درپیتمون لینکتون کردیم

کدوم عکستون بود؟؟؟؟
شما لطف کردی خدمتتون میرسم یعنی بهتون سر میزنم

پرند سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ http://ghalamesabz2.wordpress.com

واااااااااااااای!
از جمله‌ی آخری که برای من نوشتین خیلی خیلی خوشم اومد و دوسش دارم....
چرا خودم هیچ‌وقت به این نکته توجه نکرده بودم...
مرسی

خوشحالم که خوشتان آمد
آخه ذهن شما مشغول درس بوده مثل ذهن منحرف من اونقدر دنبال حواشی نیست

فاطمه (شمیم یار سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ

سلاممممم
خسته نباشی..
پس ما چی..غریبه بودیم دیگه
یا کلا اینقده بی تفسیر بودیم

آخه دختر به این خانومی من به چی گیر بدم؟

غزل سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://delneveshtehaye222.blogsky.com

عالی بود کوروش خان.. دستتون درد نکنه.. کلی خندیدم ولی چند تاش جا افتاده بود..
در هر صورت دستتون درد نکنه

شما بر من ببخشایید
وقت تنگ بود

مهربان سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:24 ب.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

عالی بود
خسته نباشی
همه رو خوب نوشته بودی به خصوص اون خانواده مرفه

امان از دست اون خانواده مرفه بی درد
اونا چه میدونند ما چه میکشیم؟
البته من فوق فوقش قلیون بکشم

پونه سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ب.ظ http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

چرا من توشون نیستم اونوقت؟؟؟؟؟؟؟

اگه میدونستم اون شمایی از همون هیچی کلی مورد درمیاوردم
به هرحال برو خدا رو شکر کن
شانس آوردی

بهنام سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

ایول کورش خیلی باحال بود کلی لبخند زدم! میگم این دو سه روزه چه فضایی شده بلاگستان ها دم کیامهر گرم...

واقعا دمش گرم

۵۹ سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ

عالی بود. خیلی بامزه بود. اون چیزایی هم که توی عکس دستمونه مال تیاتر دهه فجره!‌ من در نقش بز بازی می کردم!

به به چه سعادتی نصیبتون شده

بهنام سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

هلیا خانوم شما عجب خانومی هستیا؟؟!!!! بعد هی این مردا ناسپاسی کنن!!!!! جای اینکه هی بیای اینجا از شوووهرت تعریف و تمجید کنی برو به وبلاگ خودت برس! بعدشم خداوکیلی باحال رو اینجوری (باهال) مینویسن؟؟!!! اینقدر کار خونه کردی خسته شدی دیگه حواست نبوده اشتباه نوشتی میدونم! کورش چی نشستی اینا رو میخونی پاشو برو یه تا چایی بریز واسش. داری میری ظرفا رم بشور! آباریکلا گل پسر...

پسر جان برو بذار زندگیمون رو بکنیم
بین ما اختلاف ننداز

ما(ریحانه) سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir

سلام. خیلی خوب بود خوشمون اومد..ولی همش نبود آیا؟

سلام
نه خانوم وقت نشد درباره همه بنویسم
آخه باید قبل از مشخص شدن اسامی مینوشتم
ای بابا کاش میدونستم اون شمایی

ماهی تنگ بلور سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ب.ظ http://hichooopoooch1.persianblog.ir/

کار خوبی کردی آقا خیلی هم با نمک بود
حالا بعدا میام حالتو میگیرم منو مسخره میکنی

انقلاب رو منفجر کردی حالا اومدی به همه چی گیر میدی؟

آلن سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ

عالی بود پسر.
عااااالی.

ممنوووون

بانو سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ب.ظ http://banu.blogsky.com/

وایییییییییییییی
تا به حال اینقدر نخندیده بودم
حیف که آقایی(همسر بنده) خواب تشریف دارن و نمیتونم قهقه بزنم
من عکسم دیر به دستم رسید و نتونستم تو بازی شرکت کنم. الان که اینجا رو خوندم بیشتر دلم سوووووخت که من نیستم
مرسی
واقعا عالی بووود.

ممنون از حضورتون و تعریفتون
ایشالله تو بازی بعدی

عاطفه سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

مررررررررررسی دادا کورش.. عکس منو خیلی بامزه توصیف کرده بودی.. حالا بذار داداکیا رونمایی کنه تا بیام دوباره کامنت بذارم..

قابل نداشت
به به لوح باز

عاطفه سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

به بانو:
واقعن جا داره دلت بسوووووووووووزه

برو خانوم رو اذیت نکن

مامانگار سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ب.ظ

....ممنون...خیلی زحمت کشیدی...عالی بود..

لطف دارید
ممنون از حضورتون
ببخشید با عکستون شوخی کردیم دیگه

مریم چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ق.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

اگه بدونید که روحیه چندتا جوونو امشب شاد کردید و مست از شادی شدن.

جمع کن الان میان به جرم شرب خمر می گیرنتا.

عالی بود. خیلی زیاد.

خدا رو شکر
شراب کو؟کجاست؟منم میخواااااااام

وانیا چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ http://vaniya1859.persianblog.ir

سلام کوروش خدا بگم چیکارت نکنه
اینقدر خندیدم که مامان بابا هم اومدن ببینن به چی میخندم
در مورد 16 بابا من دیماه بدنیا اومدم خب سرد بود
یه عکس دیگه هم هست با همین اوضاع که خواهرمم هست تازه اون جورابم پوشیده خودمم همیشه از این عکسه خندم میگیره
ذهنه فوق العاده خلاقی داری تبریک میگم

خدا رحم کرد عکس خواهرت رو نفرستادی پس
ممنووون

نازنین مریم چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ http://morgheasir.persianblog.ir

سلام..دست شما درد نکنه ..والله من خودم چند روزه دارم تمرین میکنم یکشنبه که اخرین امتحانم هست دستم رو اینجوری که تو عکس گرفتم(عکس۴۳)بگیرم که عکس اولین روز مدرسه و فعلا اخرین روز تحصیلی مثل هم بشه نشد که نشد...نمیدونم اون موقع چجوری انقدر ژست گرفتم..حتما حس کردم خیلی بزرگ شدم..بازم دست شما درد نکنه..خیلی ممنون

تمرین رو بیخیال بشین درست رو بخون
راستی باید شیرینی فارغ التخصیلی بدیا

عاطفه چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ق.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

اینو که خوندم گفتم کورش با این همه عذر خواهی اینو در مورد کی نوشته یعنی؟!
: گولش رو نخور این یه کلکی داره،به درد این گداها میخوره با قیافه مظلومش میتونند کلی ازش پول دربیارن
اون سلام آن شرلی هم باحال بود.. طفلک هلیا:) با این همسر طنازش!

باید خودم رو فدا میکردم دیگه
الهی قربون خودم برم من
واقعا طفلک هلیا

وروجک چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ق.ظ http://jighestan.blogfa.com

فوق العاده بو پسر خیلی خندیدم
خسته نباشی

کجا در میری؟
اول من شما رو حدس زدم
مدرکش هم تو کامنتهای کیا هست
تا جایزه نگیرم بیخیال نمیشم

فلوت زن چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ق.ظ http://flutezan.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
بی مزه بود ؟!!!! بابا مُردم از خنده !!!!!!
خیلی مرسی ! تحلیلها خیلی جالب بود ! انقد خندیدم که دلم درد میکنه بخدا !!!!
ببخشید که این عکس ما انقد تار و بی رمق بود !!!

سلاااام
شما ببخشید خانوم

خدیجه زائر چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:31 ق.ظ http://480209.persianblog.ir

سلام............چرا عکسمو حذف کردین؟؟؟؟؟؟دیشب قبل معرفی بود اما حالا نیست.این فقط یه بازی بود پس باید جنبه شو داشت.من هم ناراحت نمیشم اگه تحلیلم کنین.بقول معروف جنبه ی خونمون زیاده

سلام
نه خانوم من حذف نکردم
احتمالا نبوده
حقیقتش چون احساس کردم صاحب عکس از من بزرگتره به خودم اجازه ندادم شوخی کنم
والا در جنبه شما شکی نیست
ببخشید دیگه

سهبا چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . ممنون . خیلی جالب بود .
چشم . از این به بعد عکسی می فرستم که بشه از توش حرف درآورد !!!
عکستون خیلی قشنگ بود . من از دیروز دلم میخواد بیام با عکس بچگیتون بازی کنم خب !!!! ( اینقدر مظلومین حالا هم ؟!!!)

به نظرتون با این متنها میخوره من مظلوم باشم؟

مارکوپلو دم کشیده چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 ق.ظ http://www.58e.blogfa.com

دختر بودن ما مایه بسی انبساط خاطرمان شد

من که هنوز شک دارم پسر باشی

شب نویس چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ق.ظ

آهان
دست شما درد نکنه. خیلی خوب بود این پست. تکمیل کننده ی پست کیامهر و عالی. ممنون

خواهش میکنم
قابل نداشت

هیشکی! چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ق.ظ http://hishkii.blogsky.com

سلام خوبی عزیز..
آقا شوما با افتخار لینک شدین

سلام
ممنون
شما هم لینک شدید با اجازتون

الهه چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلاااااااااااام....
واااااااااااااااای معرکه بود...بی تعارف میگم محشر بود...خییییییییلی خندیدم...نصفش رو دیشب خوندم و نصفش رو الان...حالا که دیگه فهمیدین من کدومم...من دیگه اون گوشواره ها رو ندارم...فروختمشون خیلی سال پیش..ولی عاشقشون بودم...مجلات معتبر هم کاری با ما ندارن...جوسازی نکنین

سلااام
شما همیشه لطف دارید
یعنی با اون گوشواره خونه خریدید؟

ترنج چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ http://toranj62.persianblog.ir/

خیلی بامزه بود من که خندیدم ولی خداییش عکس اقای باقر لو اخر خنده است زندانی انتخاباتی

خانوم نگید الا آقای باقرلو ناراحت میشه
من از اول فهمیدم عکس ایشونه چون این کار فقط از ایشون برمیاد
خدا حفظش کنه

مهام چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:59 ب.ظ http://elham-91.blogfa.com

سلام. مرسیییییی از شما و پستتون !

مرسی بابت تحلیل عکسم .

ممنون از شما و حضورتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد