۱۰۰ تایی ها

من از بچگی عاشق فوتبال بودم

تو فوتبال هم حسابی سروصدا میکردم

فعلا قصد ندارم درباره این موضوع و نبوغم در فوتبال صحبت کنم

بحث مهمتر از این حرفاست

میدونید که فوتبالیستها آرزوی پوشیدن لباس تیم ملی رو دارن

وقتی که جای پاشون تو تیم ملی محکم شد دنبال رسیدن به رکورد هستن

رکورد 100 بازی ملی و رفتن تو باشگاه صد تایی ها 

منم خیلی دوست داشتم برم تو جمعشون

حیف که نشد اولین بازیم ثبت بشه

خودم میدونم مهم اولیشه اگه 1 بازی میکردم تا

 100 تا که سهله 101 بازی ملی هم به ثبت میرسوندم

این رو گفتم تا بدونید من از همون کودکی

عقده پیوستن به باشگاه 100 تایی ها رو داشتم

ولی بالاخره به آرزوم رسیدم و رفتم تو باشگاه 100 تایی ها

دیگه هیچ عقده ای درون ما نیست و انگ عقده ای بهم نمیچسبه

100 ماه پیش بود ساعت 5 عصر،خونه کیامهر اینا

من بودم و اتاق و یک گوشی تلفن

شماره موردنظر رو گرفتم که چون تلفن ثابت بود

پس در دسترس بود

فکر نکنید الکی شماره گرفتم،نخیر من از اوناش نیستم

شماره از طریق کاملا صحیح و شرعی بدست اینجانب رسیده بود

درست 100 ماه پیش(26 مهر 1381)اولین تماس تلفنی اینجانب

با همسر محترم کنونی مان(هلیا) شکل گرفت

اینگونه شد که ما هم وارد باشگاه 100 تایی ها شدیم

100 ماهی که هر روزش یه جوری بود 

۱۰۰ ماهگردی که هیچکدومش رو فراموش نکردم  

(نامردی نکن دیگه اگه یادمم رفته لو نده) 

اون زمان ها که همه موبایل نداشتن منم یه سرباز آس و پاس بودم

هر شب دم تلفن کارتی پلاس بودم

 آخه سربازان گمنام امکان ارتباط از داخل منزل رو گرفته بودن

نتیجه اینهمه سرپا وایستادن پای تلفن کارتی شده یه گونی کارت تلفن

که به یادگار حفظ شده(بین خودمون باشه نگهشون داشتم به 2 دلیل:

1-بعلت مصرف زیاد کارت و به طبع آن صرف پول هنگفت در راه عشق اسم مون در

کتاب رکوردهای گینس ثبت بشه

2-شاید زمانی جنبه عتیقه پیدا کنن و مقداری از پولمون برگرده هرچند قطعا

خودم زودتر عتیقه میشم)

هلیا جان ممنونم ازت بابت اینهمه صبری که دارم

اینهمه پولی که تو عروسی خرج کردم

اینهمه عشقی که نثارت کردم

اینهمه کادویی که تو این سالها برات خریدم

اینهمه اخلاق خوبی که دارم

...

وای ببخشید قرار بود از شما تعریف کنم

نمیتونم هیچ جوری بگم چقدر برام عزیزی و چقدر دوست دارم

برای همه خوبیهات تو این 100 ماه ممنونم

بخاطر همه انرژی های مثبتی که تو سختی ها بهم دادی و میدی ممنونم

پی جواب مسابقه نوشت:دوستان چند روز پیش ما اومدیم واسه خودمون

یه حرفی زدیم و گفتیم هرکی بگه کلکله یعنی چی جایزه نفیسی میگیره

خوشبختانه فقط روشنک بانو تونستن جواب رو درست بگن!!!!!!!!

البته جایزه شامل حال ایشون نشد چون جایزه یه لباس بود که با طلا و

الماس تزئین شده بود(فقط 5 کیلو داشت با یه عالمه جواهرات دیگه) ولی سایز این لباس طوری بود که به بالای 40 کیلو نمیخورد

و باعنایت به اعترافی که روشنک بانو  کرده بودن در خصوص رژیم غذایی،از این جایزه

محروم شدن.این جایزه فروخته خواهد شد و صرف امورخیریه منجمله حساب بانکی اینجانب خواهد شد،واما جواب:

حتما همه تون تخمه شکستید،هرچی میشکنید میخواید ادامه بدید

نمیشه بی خیالش شد،میگی 1 دونه دیگه میشکنم

یعنی یه کرمی هست که بازم ادامه میدی بدون اینکه بخوای

ما به این حس میگیم کلکله

تخمه کلکله داره

یعنی این کلکله هم کلکله داره؟؟؟؟؟!!!!!