مدیر ا... بختکی

 

حتما شنیدید که یه بنده خدایی حکم فرمانداری ساری رو گرفته بوده و 

در روزی که قرار بوده مراسم معارفه انجام بشه به دلیل استخاره همه چی 

کن فیکون میشه و این بنده خدا میره قاطی باقالی ها 

اصل خبر هم اینجا موجوده

این خبر فکرم رو مشغول کرد که معیارهای انتخاب مدیران تو مملکت ما چیه 

اینم نتایج یه عمر فکر و تحقیق و تفحص که قراره در همین جلسه علنی مطرح کنم:  

 

  

۱-روابط

 

مدیر باید مدیر زاده باشد 

قانون سوم نیوتن میگه مدیر نه بوجود میاد نه از بین میره بلکه از نسلی به نسل دیگه منتقل میشه 

اگه تو اقوامت کسی مدیر جایی نیست شما قید کارمندی و کارگری رو هم بزن چه برسه به مدیریت مگر اینکه نبوغ منحصر به فردی در زمینه زیرآب زنی و پاچه خواری و ... داشته باشی 

هستند کسانی که ریاست دختر مدیری رو در زندگی پذیرفتن تا به مدیریت جایی برسن ولی این زیاد توصیه نمیشه وصلاح نیست که خودتان را بدبخت کنید 

البته زیر میز هم بعضی وقتا مدیریت جابجا میشه که بالاخره اونم یه جورایی طرف رو نمک گیر میکنه و قوم و خویشی درست میکنه 

 

۲-خلقیات 

 

مدیر باید از نظر رو اصلا کم نیاره 

یعنی تو چشم مردم ذل نگاه کنه و بگه ماست سیاهه یا تو کنفرانس مطبوعاتی که در صلاة ظهر برگزار میشه عنوان کنه ممنون که نصفه شبی وقتتون رو واسه این کنفرانس گذاشتید  

فکر نمیکنم که لازم باشه بگم دروغ گویی هم خیلی لازمه 

اصلا و ابدا این فکر تو ذهنتون متبادر نشه که منظورم کلاه گذاشتن سر مردمه٬نه 

خیلی وقتا واسه اینکه اذهان عمومی دچار تجمیع نه تفریق نه تشویق (چی بود؟)آهان تشویش نشه باید دروغ گفت.در واقع این دروغ نیست٬نگفتنه راسته 

مثلا گفتن اینکه بی کاری بیداد میکنه چه فایده ای داره؟بهتره که بگی بیکار نداریم 

یا مثلا گفتن نرخ تورم به چه دردی میخوره؟اگه بگب نرخش کم میشه؟تازه بالاترم میره 

عدد واقعیش رو که نن جون یه بنده خدایی هم میدونه پس چه لزومی داره با ذهن مردم یه کارایی کرد؟  

معمولا افرادی که در کودکی کارتن پینوکیو رو دیدن مدیران خوبی نمیشن چون از دروغ گفتن ترس دارن   

یکی دیگه از خصوصیات بارز مدیران انکار کنندگیه 

یعنی باخیال راحت همه چیز رو انکار کنه و اصلا ابایی از تابلو بودنش نداشته باشه 

اگه جایی گیر افتاد و دیگه جوابی نداشت بزنه زیر همه چی و بگه اصلا من اون مدیری که شما میگید نیستم٬فقط شباهت زیادی با سوژه موردنظر دارم٬بعدشم کلی علیه طرف حرف بزنه 

 

یکی دیگه از خصوصیات مدیر خوب انتقاد پذیریشه 

باید کاملا نقدها رو بشنوه و خودش رو سپر انتقادات قرار بده

هرچی میگردم مثالی بهتر از فوتبال به ذهنم نمیرسه تا بتونم روشنتون کنم  

قلعه نویی یادتونه اگه یادتون هم نیست فرقی نمیکنه چون تمام مربیان وطنی همینجوری تشریف دارن

بعد از باخت و حذف تیم میگن مقصر من بودم و همه مسئولیت شکست رو قبول میکنم ولی بعد جوری صحبت میکنن که کوچکترین ایرادی رو به خودشون وارد نمیدونن تازه یه چیزی هم طلبکار میشن.این الگوی یه مدیر انتقادپذیره  

مدیر موفق هیچ وقت نظرش رو واضح نمیگه.خب اینم توضیح بدم؟ 

فرض کن تو جمعی هستی که هم پرسپولیسی هست هم دور از جونتون استقلالی 

شما هم از فوتبال متنفری.اگه مدیر خوبی باشی طوری عمل میکنی که اونا فکر کنن عشق فوتبالی و هرگروه هم به این نتیجه برسه که طرفدار اونایی.درست مثل اون بنده خدایی که بعد ۲ سال نفهمیدیم کدوم وریه٬فقط میگه من سر حرفم هستم حالا معلوم نیست حرفش چیه 

فهمیدید منظورم کیه دیگه؟  

 

مدیر باید صبور باشه و پله های ترقی رو یکی یکی طی کنه البته درستش اینه که بگم مدیر باید زیر آب بالایی هاش رو با احتیاط بزنه.باید حواسش باشه که بی گدار به آب نزنه و با زیرآب زنی اشتباهی٬خودش رو گرفتار سیل نکنه 

مدیر باید دائم و ال... باشه

چیه فکر بد نکنید٬منظورم اون چیزی نیست که تو ذهنته

میخواستم بگم مدیر باید دائم والجلسه باشه و براحتی با هرکسی ملاقات نکنه و درب اتاقش همیشه بسته باشه اگه اینکار رو نکنه از ارزش میفته ودیگه هیچکی واسه دیدنش به این در و اون در نمیزنه.بقول معروف گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده 

چرا اونجوری نگاه میکنی؟درسته ربط نداشت ولی بجاش یه ضرب المثل یاد گرفتی 

 

مدیر نباید ازدواج کنه٬اگر هم ازدواج کرد باید فکر کنه زن نداره٬اصلا واسه اینکه روح و روانش آسوده باشه باید فکر کنه هیچ خانواده ای نداره و از زیر بته عمل اومده 

آخه مدیران بدلیل خدمات شایانی که واسه مردم انجام میدن زیاد از سوی مردم با الفاظ پسندیده و ناپسندیده(فحش های باکش و بدون کش) مورد عنایت قرار میگیرن 

کلا جنس پوست مدیر باید از پوست اسب آبی یا کروکودیل یا لاک پشت باشه 

 

۱-ظاهر 

  

مدیر باید از نظر ظاهری مدیر باشه٬یعنی چی؟ 

مدیر هرچی ریش بیشتری داشته باشه بهتره هرچند جدیدا این دیگه جز شرایط اصلی نیست 

 چه بسا مدیرانی که مورچه روی صورتشون اسکی میکنه و به قول معروف صورتشون پاک پاکه درست مثل مغزشون 

مدیر نباید زیاد به نظافت اهمیت بده 

هرچقدر لباسهاش شلخته تر و اتو نکشیده تر باشه بهتره 

سعی کنه کفشهاش رو واکس نزنه تا بگن این بنده خدا همش سر پروژه است  

دکمه های پیراهن باید تا دونه آخرش بسته باشه جوری که بسختی نفس بکشه  

شلوار جداقل باید چندسایزی بزرگتر از سایز خودش باشه٬یعنی چند نفری تو شلوار جا بشن 

اصلا بهتره از نوع خمره ای باشه تا حرف و حدیثی درست نشه  

ترجیحا نباید بوی خوبی ازش به مشام برسه٬خیلی خوبه که بوی تخم مرغ گندیده بده٬این بو رو میشه با نشستن جورابها به مدت ۲ هفته تامین کرد.باید حتما در مراسم نماز جماعت اداره حاضر بشه تا این بو رو به مقامات بالاتر برسونه ولیاقت خودش رو نشون بده

اگه خدا ناکرده مجبور به استفاده از عطری شد نباید غیر از بوی گلاب باشه البته اینم قباحت داره والا 

یکی از پله های ترقی همانا چفیه ست٬بنداز تا رستگار شوی  

نکته دیگه استفاده از انگشتر عقیق با نگین خرکیه٬هرچی نگین بزرگتر بهتر 

راستی سعی کنید که یقه زیرپوشتون از زیر پیراهن مشخص باشه  

نکته دیگه ای که درباره ظاهر به ذهن این حقیر میرسه اینه که یه دعا توی جیب پیراهنش بزاره و سایز دعا طوری انتخاب بشه که لبه دعا از جیب کاملا بیرون باشه تا دعا به هدف بخوره  

نکته مهم دیگه اینه که همه باید بفهمن شما اهل عبادتی.باید آثار مهر رو پیشونی بمونه که بهترین کار داغ گذاشتن روی پیشونیه البته برای اینکار توصیه میکنم به اساتید فن منجمله حاج حبیب کاشانی مراجعه کنید(زیاد پیش ایشون نمونید چون میترسم اون قسمت اجیر کردن افراد برای فحش ناموس دادن و زدن رو هم یادتون بده)    

اینجا رو یکم یواش بخونید یا اصلا از من نشنیده بگیرید.مدیر باید از منطقه نشیمنگاه خودش قرص و محکم باشه٬چون معمولا زیاد روی صندلی میشینه و فشار زیادی به اون موضع وارد میشه٬بالاخره مدیریت خیلی سخته

 

  

 

بعنوان نکته آخر باید بگم اصلا سعی نکنید در رشته تحصیلی و تخصصیتون به درجه مدیریت برسید.آخرین نفری که اینجوری پست گرفت ۱ سال بعد از دایناسورها منقرض شد 

 

 من موندم چرا خانوما دارن با دقت میخونن.یادم رفت اول بگم مهم ترین شزط واسه مدیر شدن اینه که مذکر باشید 

 

پی نوشت:گیر ندید پستم طولانی بودا٬اگه دوست دارید بفهمید من چقدر دراین زمینه انتقاد پذیرم انتقاد کنید تا در پست بعدی رکورد بزنم. 

فرض کنید هر روز آپ کنم روزی ۱ خط هم بنویسم از این بیشتر میشه ها.   

 

 

  

نظرات 74 + ارسال نظر
مومو چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:12 ب.ظ http://mo-mo.blogsky.com

اول؟

بله دکتر باور کن
شانس بهت رو آورده

مومو چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:12 ب.ظ http://mo-mo.blogsky.com

این از کامنت قبلی جا مونده بود یا مال بعدیه؟

مومو چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ http://mo-mo.blogsky.com

مدیرایی که می شناسم هر کدوم یه چن تایی از این خصوصیت هایی که میگی رو داشتن! حالا فکر کن ... یه مدیری باشه که همه ی این خصوصیت ها رو داشته باشه! می شه یه مدیر رویایی.... کعبه ی آمال! یه چیزی تو مایه های مدیر مدیران! اگه دیدم بش پیشنهاد می دم برا دوره بعد ریاست جمهوری کاندید بشه!

مموتی همه این شرایط رو داره دیگه
آنچه مدیران همه دارن اون یکجا داره

علیرضا چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

دوممممممممممممم !

خوش به حالت

علیرضا چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:41 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

یعنی کل پست یه طرف اون جمله ی ماقبل پی نوشت هم یه طرف ...


مدیر باید سیاست مدار باشه ...
و از اونجایی که انسان سیاستمدار همه جا پره اما سیاستمدار انسان ئجود خارجی نداره پس .......
پس چی؟

قابل نداشت
پس چی؟

Sajjad چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:43 ب.ظ http://www.MLBK.blogsky.com

باز هم آینده را تیره میبینی... باز هم از پدرت درخواست میکنی و او... باز هم روز مادر و دعوای مادر... باز هم روز پدر و دعوایی دیگر... باز هم حرص به پول از آنان میبینی... باز هم از خدا کمک میخواهی... اما بدان معجزه ای در کار نیست...

نه بابا
یکی بیاد به من بگه این چی میگه

تیراژه چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام جناب تمدن
با عرض شرمندگی باید اعلام کنم که پستتون رو با دقت خوندم...هرچند که بانوان را بر حذر کرده بودید!!!
چیزی ندارم برای گفتن به غیر از همان جمله ی کلیشه ای.."مملکته داریم؟!"

سلام تیراژه باتو
شما لطف کردید خوندید
واقعا

فرشته چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:05 ب.ظ http://surusha.blogfa.com

خب یعنی الان کامنت نذاریم ما خانوما؟

اون دروغ و انکارو خوب اومدی...

و دقیقا جای مهر...من موندم چه جوری میشه که اینا میرسن انقدر نماز بخونن...واقعا...افرین ...به اینا میگم مدیرای نمونه..(حرف در نیار واس مردم آقا...دهههههه...)

چرا تا اینجا اومدی وخوندی حالا یه چیزی بنویس
از مهر داغ استفاده میکنن خواهر

حمید چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:42 ب.ظ http://www.abrechandzelee.blogsky.com/

- تازه اینایی که گفتی واسه زمان قبل از ظهور جریان انحرافی بود! الان میخوای مدیر بشی باید یه دوره آموزشهای تخصصی رمالی و جادو جنبل و ضد سیستمشو بگذرونی تا پیش باقی مدیرا کم نیاری!...

- میخوای انتقادپذیر باش میخوای نباش به هر حال پستت خیلی طولانی بود! (آیکون "منتقد کله خراب!")...

به به حاجمشکبلایی حمید
گل گفتی برادر
همینی که هست(آیکون انتقادپذیر بی کله)

هاله بانو چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:45 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

واییییییییییی چه پست طولانیه
چه خبره جناب تمدن
فکر ما هم باشید خوب

به فکرتون هستم که هفته ای ۱ بار آپ میکنم دیگه
شما میتونی روزی ۱ خطش رو بخونی
پس نظرت کووووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بازیگوش چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:07 ب.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

یعنی خدااااااایی اصل خبر رو خوندم کپ کردمممممم

فک کننننننننننن
حالا فهمیدم این جوونای بیکار چیه فلسفشونننن نگو استخاره هاشون بد اومده بد بختاااا

تا حالا به این جنبه اش توجه نکرده بودم

دلارام چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:33 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

جای مهر و اون میزان ریش رو زدین به هدف
خوب از اولش میگفتین خانمها نخونن دیگه ، عجبا ، بلاگره داریم ؟!

من با مهر زدم به هدف؟نه بابا کار من نبود
والا

نیما چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ب.ظ

توی تاکسی نشسه بودم که بطور اتفاقی خبر رو شنیدم ! کلی سوژه بود یارو . میگفت استخاره نبوده باز یجوری حرف میزد که بوده !

کوروش براسا اینا که نوشتی ، دیگه مدیر نمیشیا ! مگه کارت بنزینت رو بدی به کیامهر تا پارتی جور بشه !

آره دقیقا اون مصاحبه رو شنیدم طرف میگفت من نگفتم خبرنگاره دروغ نوشته بعد تو حرفاش تائید میکرد
من که عقده مدیریت ندارم برادر

پونه چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

خدا رو شکر اصلا نخوندم فقط دو پاراگراف اخر رو خوندم
وقتم الکی هدر نرفت
آخه گفتید خانمها نخونند
چقدر من زرنگم خب

خسته نمیشی اینقدر مینویسی؟؟؟

آخه میدونستم بعضیا(دقت کن بعضیا)از آخر به اول میخونن
چرا خسته شدم بپر ۱ چایی بریز خستگیم در بره

کاغذکاهی(نازگل) چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ب.ظ http://kooche2.blogfa.com/

استخاره هم چیز خوبیه هاااا
باعث میشه مغزشون کمی استراحت کنه !!

مشکل اینه که مدیریت دست آقایون بوده که این شده وضعمون !!

مغزشون کجابود که استراحت کنه؟؟؟
مگه وضعمون بده؟؟؟

ماهی تنگ بلور چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:30 ب.ظ http://parspalace1.persianblog.ir/

آخ آخ خوندم استخاره رو همون روز!!شاخ در اوردم.... عین پینوکیو که خر شده بود؟اونجوری شدم!!پستت طولانی بود؟!!!خدایی اول یه نگاهی بهش کردم...یه آه بلند کشیدم....رفتم همه جارو خوندم بعد عزممو جزم کردم اومدم اینجا....گفتم ماهی تو میتونی

دور از جونتون
خوشحالم که صحیح و سالم به آخرش رسیدی

فاطمه (شمیم یار چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ب.ظ

سلاممم کوروش خان
همچین دلم می خواد..همه ی این مدیران برجسته جهانی که نه کهکشانی را از دم تیغ بگذرانیمچه معنی میده آدم ببخشین مدیر انقده خوب باشه ااا

در ضمن من به توصیه شما گوش کزدم و اصلا با دقت نخوندم انقده دختر حرف گوش کنی هستم من
ولی فکرش رو بکن ..استخاره؟؟
خدایا توبه...خدایا ما که خودمان را به تو سپردیم بس است چقدر خوبی و خوشبختی ظزفیت تکمیله حالا ازما گفتن از شما هم گوش نکردن خدا جان..
راستی سپیده آپ کرده (آیکون اصلا هم بی ربط نبود)
چهارما کامنت طولانی گذاشتیمکه کلا شما کمتر احساس
غیر خوب داشته باشین برای پستتون...تازه این که طولانی نبود که..

سلام فاطمه بانو
آفرین به شما که حرف گوش کنی
میترسم از اینهمه خوشی رودل کنیم
بله خدمتشون رسیدم٬خوندم و مستفیض شدم
ممنون که ما را درک کردید و بابت پست طولانی دلداری دادید

روشنک چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ http://hasti727.blogfa.com

اولا که سلام
بعدش یه لایک به کامنت حمید
پست اموزشی کمتر از این که نمیشد جان برادر! پس دسشتت درد نکنه....
خدا همه مدیرا ارشد مملکتمون رو پیش استخاره کننده ساری بفرسته:)

اولا علیک سلام
بعدش خودت کامنت بزار چکار به کامنت بچه مردم داری؟
ممنون خواهر که نزدی تو ذوقمون(ش چی بود؟مشکوک شدی باید یه تست ازت بگیرم)
دعای باحالی بود دمتون گرم
میگم این دعا شامل مدیران بخش خصوصی مثل خودتان هم میشه؟

شازده کوچولو پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ق.ظ http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

آقای کوروش خان، مساله ن:
نمی دونم چرا این پست و نخوندم
میگما خانوما کامنتای این پست و بخونن اشکالی پیش میاد؟
اگه خانوما این پست و بخونن چی میشه؟

عرضم خدمتتون که احتیاط واجب اینه که نخونن
اگر هم خوندن بعنوان کفاره باید همه پستهای من رو از اول بخونن به همراه کامنتهاش

علی لرستانی پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ http://alilorestani.persianblog.ir/

سلام
معیارهایی که گفتی شاید طنز بود ولی خداییش خیلی هاش اعمال میشه مثل قانون سوم نیوتن.....یا اینکه مدیرزاده باید باشن...
متاسفیم برای مملکتی که این وضع مدیریتش هست

سلام
بله خیلیاش اعمال میشه
وباید متاسف بود برای مردمانی که به اینجا رسیدن

حدیث پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ق.ظ http://khatkhatihayman.blogfa.com

آفرین آقا کوروش همه جنبه های یه مدیر خوبو به خوبی و با ظرافت بیان کردی..
خوشمان امد..
من همه این خصوصیاتو در خودم میبینم فکر میکنم بتونم مدیر موفقی بشم در آینده..

آقا کوروش شما فراموش کردین پشت هر مرد موفق یه خانومه؟؟؟
واسه همین خانوم ها با دقت تمام این پست و می خونن دیگه..که باعث موفقیت مدیران آینده بشن..

اگه همه این خصوصیات رو داری صبر کن واسه ریاست جمهوری فقط میمونه رمالی که تا اونموقع یاد میگیری
ممنون که زحمت مدیر سازی رو میکشی

رها پویا پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ق.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

پست طولانی که بد نیست. پست پر محتوایی بود. اما اگه دلتون برای انتقاد تنگ شده باید بگم که گاهی حس خوندن پست های بلند وجود نداره همین. هر کی هر جور راحته. اصلا دموکراسی یعنی همین دیگه. برای شما که مدام رنیو نمیکنید بلاگتون رو خوب یه ذره طولانی بودن که بد نیست.

شما مدیر خوبی نمیشید انگار نه؟

ممنون از لطفتون.عجب انتقاد خوبی بازم انتقاد کن

رها پویا پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

مدیریت یه کاریه که در عین سادگی خیلی هم ریزه کاری داره. خوب در جایی که همه چی اینطوری پیش میره و یه چیزای دیگه ای غیر از لیاقت و صداقت و مدیریت اهمیت داره خوب اتنظاری غیر از اینهایی که شما گفتید نمیره ...
بازم ممنون.

بله تازه اینا گوشه ای از نکاتی بود که مدیر باید داشته باشه

بهاره پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ http://www.myyass.blogsky.com

سلام
خیلی خوب شرایط یه مدیر رو تو جامعمون توصیف کردید مخصوصا قسمت جای مهر روی پیشونی.
مدیریت خانما حرف نداره اگه شک دارید مثلا مدیریت هلیا جون توی خونه . با دم شیر که بازی نمی کنن.
میگم واسه نماز صبح بیدار شده بودید بجاش اومدید پست نوشتید؟

راستش بله داشتم نماز قضای صبح رو میخوندم
هلیا بانو که رئیسه٬مدیر نیست

سحر پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

پدرم دراومد تا خوندمش اما قشنگ بود کوروش خان!
یعنی من روزانه با همه ی آدمایی که سروکار دارم حداقل چند تا از این خصوصیات رو دارن...
آدم حالش به هم میخوره بخدا از این همه ریا!

شرمنده دیگه ولی همینیه که هست
ریا؟کو؟کجاست؟

بهاره پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ق.ظ http://www.myyass.blogsky.com

ببخشید am وpm رو اشتباه کردم. نمازتون قبول.

خواهش میکنم

مامانگار پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ

...همش درسته کورش خان..
...بجز قسمتی از قسمت 3...چون الان دیگه پیچیده تر شدن...پولدارتر و باکلاس تر شدن...سفرهای خارجی...تجارتهای بین المللی..و .........همه باعث شده تا ریش رو بزنن...بجای ماهی یکبار..هرهفته برن حموم..و خیاط شون رو هم کمی فشن تر انتخاب کنن..
...باتشکررررررر...

بله حق با شماست
خیلیاشون ۲ جنبه دارن.پیش مردم مثل اونی که من نوشتم و اونور شبیه چیزی که شما فرمودید

مامانگار پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ

...اون داغ پیشونی رو ماه اومدی...
...شنیدم با یه عمل جراحی- پلاستیک..که خییییلی هم پیچیده اس!!!...پیشونی شونو داغدار میکنن..

دکتر آشنا سراغ دارید من برم؟همه شرایط رو دارم ولی این داغ هنوز جور نشده

سارا پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ب.ظ http://www.semi-elf.blogsky.com

به به
من تازه الان فهمیدم میر چه جایگاهی داره مطمئنا هرکسی لیاقتش رو نداره
هرچند خانومارو فاکتور گرفتید ولی ما خانوما همه جا حضور داریم تا به شما آقایون ثابت کنیم ما میتونیم
تازه رشته منم مدیریته هاااااااااااااااا

به به خانوم مدیر وارد میشوند
بله ما ارادت داریم نسبت به بانوام محترمه

شیوا پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ب.ظ http://shiva.blogsky.com

کوروش جان حرف زدن و فراموش کردی مدیر باید از هر ده جمله ای که میگه فقط یکیش فعل داشته باشه اونم فعل بی ربط

این رو خیلی خوب اومدی
دمت گرم

آرزو پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:13 ب.ظ http://anahita718.persianblog.ir/1390/4/

مثل همیشه عالی و باحال نوشتید.ممنون.

لطف دارید شما

یلدا نگار پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:39 ب.ظ http://yaldanegar.persianblog.ir/

سلام خیلی بامزه بود مخصوصا در مورد دگمه های پیرهنش..وای چفیه رو دیگه نگو

ممنون از اینکه خوندید

یلدا نگار پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:42 ب.ظ http://yaldanegar.persianblog.ir/

در مورد نگین انگشترم موافقت خودمو اعلام میکنم..خدای من دعا دعا رو خوب گفتی نکنه خودتون مدیرید انقدر قشنگ اشناییت دارید ؟؟

تابلو شد؟لو رفتم؟

تلاش پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:47 ب.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

خیلی با حال بود..
به خدا همه اش درست بود ها..
کلی خندیدیم..
اون قسمت دختر مدیر زاده رو خوب اومدی..
راستی می خوای دعا کنم مدیر شی..

دست شما درد نکنه که به فکر ما هستید و دعامون میکنید

کوروش پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ب.ظ http://shabeakhar.blogsky.com

خب تو هم حق داری که پست طولانی بنویسی.آخه از خصوصیات ماورایی مدیران محترم مملکتمون هر چه قدر هم بنویسی بازم کمه.( در همین جا قربون همشون میرم! )
من هم یکی از خصوصیات مدیرهامونو می خوام بگم.اینکه به پیروی از رهبر معظم با تلاش بیشتر زمینه ی ظهور رو فراهم کنن.چون حتما شما هم می دونید که ظهور وقتی اتفاق می افته که جهان از ناعدالتی ها پر شه.بنابراین مدیرها باید عرضه ی بدبخت کردن مردم و مثل بختک به جونشون افتادنو داشته باشن.واقعا من فدای رهبر جون بشم.با این که نائب امام زمانه ولی با تلاش و سرعت باورنکردنی خود در حال فراهم کردن شرایط ظهوره.به جرات میشه گفت که ایشون اصلا قدرت طلب نیستن و می خوان بلافاصله جاشونو به امام زمان بدن.فداشون بشم الهی

چه خوب که ما رو درک کردی
اینو خوب اومدی.آفرین برادر

حبیب پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://artooni.blogsky.com


ما اطاعت امر کردیم خسته هم نباشی

مخلصم آقا حبیب

پرچونه پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ http://porchouneh.blogsky.com/

بعد اینکه پست رو می خونیم
باید حتماً نظرات رو هم خوند
چون اندازه پستتون اینجا دوباره نوشتین


کوروش خان... قدم رنجه بفرمایید به پرچونه
یه 4خط دری وری گفتیم در وصف وبلاگ نویسان
بلکه اومدنتون روشنی بخشه وبمون بشه

میدونم خوندن این پستهای طولانی سخته ولی هرکاری میکنم بازم طولانی میشه
خواهش میکنم حتما خدمت میرسم

هاله بانو پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

این یعنی چی؟؟؟
یعنی منو دعوا کردید؟
هلیا جوننننننننننننننم کجایی؟ بیا ببین جناب تمدن من و دعوا کردن

خوبه متوجه شدید
حالا که اینجوری شد نه بابا من چکار دارم دعوا کنم

سپیده پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ب.ظ http://1394a.persianblog.ir

سلام
اولا پست خیلی طولانی بود و چشام باباقوری شد تا خوندمش(آیکون از این منتقد بیخودا)
دوما کاش اون جمله ی قبل پی نوشت رو اول میذاشتی الکی چشمامونو و خسته نکنیم
سوما مثل همیشه همه ی نکات رو رعایت کرده بودی وهیچی رو از قلم ننداخته بودی...ومث همیشه توپ بود
چهارما بابت ضرب المثل ممنون باورکن چندروز پیش میخواستم از این ضرب المثل استفاده کنم تیکه ی آخرش رو یادم نمیومد

سلام
ببخشید دیگه.وکیل بانو نری شکایت کنی بابت چشمات از من دیه بگیری.چشمات از اول همونجوری بود
دوما خواستم آخرش حالت گرفته بشه
سوما ممنون لطف داری
چهارما پولش رو رد کن بیاد

سایه سپید پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ب.ظ http://khateratEgahBgah.persianblog.ir

حالا شما خودتون چطوری مدیر شدید؟!

من؟مدیر؟من کی ام؟اینجا کجاست؟

سپیده جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ http://setaresepideashk.persianblog.ir

پست طولانی بود اما خوندن جمله ی شرط مدیریت مذکر بودن ٍ کل خستگی از تنم در اومد خوشحالم که بدون بحث گاف مدیریت آقایون رو پذیرفتید »

ما همیشه گردنمون از مو باریکتره

نیمه جدی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ب.ظ http://nimejedi.blogsky.com

سلام
پستای طولانی شما هم خوندنیه.
به خدا راست میگم و کلی هم محظوظ شدم.
میگم چرا من با این همه تلاش و تجربه و تخصص ! هنوز که هنوزه مدیر نشدم و یه کارمند دون پایه موندم!

سلام
ممنون از لطفت
پس بدون که هنوز خدا دوست داره

زهرا فومنی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.butimar1365.blogfa.com

سلام گرامی..
میگما تازه فهمیدم که سرکار رفتن ما چرا هی کنسل میشه پس یکی نشسته صفحه بد استخاره رو واسمون باز میکنه
این بند دوم خیلی چسبید..کاملا درست بود
مرسی از پست طولانی و مفید!!!!!!

سلام بانو
بله هرچیزی حکمتی داره
خواهش میکنم قابل شما رو نداشت

الهه جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:24 ب.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلام....
بعضی پستها اگر کوتاه باشن حق مطلب رو ادا نمیکنن...مهم محتوای پسته که عالی بود...خسته نباشین
(الان حس پشیمونی نمیکنین که میخواستین منو به عنوان یه بانوی محترم از خوندن این پست محروم کنین؟!)

سلام
ممنون از تعریفتون
واقعا از اعماق وجودم پشیمونم

دختری از یک شهر دور جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:03 ب.ظ http://denizlove.blogsky.com/

بعله اینهمه با جدیت بخون بخون یک ساعت وقت بذار واسه این چرت و پرتها یعنی وقت تلف کن که چی آقا بدرد نمیخوره نوشته هاتون!!!!!

آخ جون دلم خنک شد

دختری از یک شهر دور جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:05 ب.ظ http://denizlove.blogsky.com/

آخ دلم خنک شد حقته!!!!!
جملات بالایی بخاطر تلافی کردن جمله آخره پستتون بود!!!
توو ترکی میگیم آجیخ آشماخ!!!!

من که نگفتم چی گفتی امیدوارم فحش نباشه
تا وقتی از هلیا بانو معنیش رو بپرسم چیزی نمیگم

عسل جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.bipardeh.blogfa.com/

خیـــــــــلـــــــــی تــــــــــــوپ بـــود !
بیــــا با آزاد ی آپــــــــــــــــــــــــــــم !

چشم خدمت رسیدم و خوندم

نسیمه جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ http://nasimehsamani.blogfa.com

از بس طولانی بود هر روز یه قسمتشو می خونم تا تموم بشه الان قسمت دومم!

وقت زیاد داری عجله نکن

دختری از یک شهر دور شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 ق.ظ http://denizlove.blogsky.com/

آقا پرسیدی نه فحش نیس!!!
آقا شما همتون اینهمه ادعای ترکی حرف زدن بلدین واسه چی توو تبریز اینهمه علاف شده بودین من موندم!!!
به هر حال اجیخ آشماخ یعنی تلافی کردن!!

من که گفتم بلد نیستم بعدشم اونجا فول فولم که باشی باز کم میاری
پس منم اجیخ آشماخ

وانیا شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام
وای خدای من چقدر دلم برا کلکله تنگ شده بود
ممنونم کوروش جام از اینهمه لطف
تا میام بهتر بشم کمتر سر میزنم ولی خداییش خیلی دلم برا وب تو و کیا و محسن و زری تنگ شده بود خوشحالم که تنهام نذاشتین

سلاااااااام
ممنون از حضورت
شما لطف دارید به کلکله ما
خدا رو شکر که بهنرید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد