پس کادوت کجاست؟

 

 

 پیش تبریک نوشت:روز مادر(شایدم زن)رو به جماعت نسوان بلاگستان تبریک عرض میکنم 

امیدوارم همیشه سلامت باشند و پرانرژی و صد البته شاد 

 

 

پیش نوشت:از همه خانومهای محترم خواهشمند است بعد از خوندن این پست  

سوئ استفاده نفرمایند و بیشتر از این تو سر همسران محترمشان نزنن 

 

مردها تا دلتون بخواد ادعا دارن ولی معمولا به طرز وحشتناکی کم طاقت تشریف دارن 

آقایون با شما هستم 

آره خود شما

شمایی که از حقوق زنان صحبت میکنی و از همه بیشتر حقشون رو ضایع میکنی 

شمایی که ادعا میکنی همیشه مدیون مادرتی و هیچ جوری نمیتونی محبتهای مادرت رو جبران کنی ولی حوصله این رو نداری تا چند دقیقه پای صحبتهای مادرت بشینی 

 

درسته که الان لباس شیک میپوشی و واسه مادرت گوشه چشم نازک میکنی ولی یادت رفته روزی حداقل ۱۰ بار(حداکثرش بستگی به کارکرد کلیه هاتون داره) جای خودت رو خیس میکردی؟ 

تازه اگه ۳۰ ثانیه دیر خدمت حضرتعالی میرسیدن جیغ و هوار راه مینداختی انگار که بزرگترین کشف عالم رو انجام دادی.یادت رفته آب دماغت(ببخشید چندش آور شد) تا پایین چونه ات آویزون بود و حداکثر تلاشی که خودت میتونستی بکنی این بود که بکشیش بالا یا با سرآستینت صفایی بهش بدی؟اونموقع هم مادرت میگفت فدای بچه ام بشم چه نازه

 

درسته که الان مثل برج زهر مار وامیستی جلوی مادرت و صدات رو میبری بالا و دیوار صوتی میشکنی٬که درکت نمیکنن ولی یادت رفته که واسه زبون باز کردنت کلی مادرت باهات کلنجار رفت؟یادته چقدر با زبون کودکی باهات حرف زد؟ 

 

بدنت رو کردی دفترچه خاطرات و همه جاش نشانی از ارادتت به مادر رو خالکوبی کردی اونوقت مادر بنده خدا باید هر روز دم کلانتری واسه آزادی گل پسرش(از نوع کاکتوس) سر جلوی هر کس و ناکسی خم کنه 

 

آی بچه اونروزی که تو توان خوردن و راه رفتن و لباس پوشیدن و...رو نداشتی و تمام آزادی ها رو از مادرت گرفته بودی یادت رفته که حالا میگی ما حرف همیدیگه رو نمیفهمیم؟ما اختلاف نسل داریم؟خب این مادرت بود که تو رو به این نسل رسوند 

  

الان خجالت میکشی کنار مادرت که به سختی و با عصا راه میره شایدم روی ویلچر باشه  راه بری؟یادت رفته فرت و فرت میخوردی زمین؟یادت رفته وقتی مثل معتادها یا الکلی ها تلو تلو میخوردی و راه میرفتی قربون صدقه ات میرفت؟ 

 

الان واسه خودت دکتر یا مهندس یا دور از جونت وکیل(همینجوری خواستم حرص وکلا در بیاد) شدی فکر کردی خبریه؟به مادرت میگی وقت نداری؟یادت نیست اگه همون به اصطلاح گیرهای مادرت یا نیشگون هایش وقتی نمره کم میگرفتی نبود تو هیچی نمیشدی؟ 

 

یادت نیست چقدر نصفه شبا بیدارش کردی؟ 

یادت نیست چقدر غذاهای خوشمزه ریخت تو شکمت و یه تشکر خشک و خالی تحویلشون ندادی؟ 

یادت نیست چقدر واسطه شد تا پدر از گناهت بگذره؟ 

یادت نیست چقدر لباس برات خرید در حالیکه خودش چندسال یه بار لباس نو میپوشید؟ 

یادت نیست وقتی تو اومدی همه آمال و آرزوهاش خلاصه شد در تو؟ 

خداییش اگه یادت نیست بیام یادت بیارم.استغفرا... شیطونه میگه.... 

 

 

توجیه نوشت مردی که هنوز واسه همسرش چیزی نخریده و مثل ... میترسه بره خونه:همسران محترم توجه داشته باشید که اصلش امروز روز مادر میباشد و فرزندان باید هدایایی به مادرانشان بدهند نه اینکه مردان به همسرانشان طلا و جواهر و ... بدهند.  

(صدای ضعیف کورش از راه پله ها بگوش میرسه:باور کن فردا یه چیزی میگیرم بزار امشب بیام خونه بیرون خیلی گرمه.پولش اصلا مهم نیست هرچی به سلولهای (چه رنگی بود؟) مغزم فشار آوردم نتونستم تصمیم بگیرم چی بخرم.مگه خودت نگفتی مهم اینه که به یادت باشم؟اصلا بیا همین الان با هم بریم هرچی میخوای بخرم فقط یه وعده غذای گرم بهم بده...یه پیاله دیگه آش میخوام) 

 

 

 

 

 

نظرات 28 + ارسال نظر
مژگان امینی شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:27 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

حالا کادوتون کجاست؟بالاخره خریدید یا نه ؟
کمتر( البته نه اصلاً بالاخره دوره زمونه اش می بره ) مادری است به این زحمت ها فکر کند .همیشه قربان صدقه می روند.

آرزوبانو شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:59 ب.ظ http://anahita718.persianblog.ir

کورش خان گل می خریدی حداقل بعد می رفتی خونه

فرزانه شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

اول از همه لایک به پستت هزارتا
دوم از همه بخاطر پستت از هلیا بانوی عزیز خواهش میکنیم که یه امشب رو از خونه بیرونت نندازه. به شرط این که قول بدی تلافی کنی به اشد وضع.

لژیونلا شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:53 ب.ظ

سلام کورش خان.
احوال شما؟
ممنون که باز هم خنده از ته دل مهمونمون کردین.

دل آرام شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:16 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

پلیدانه نوشت : اگر این وقتی که برای نوشتن این پست گذاشتید ، صرف فکر کردن میکردید الان مجبور نبودید توی راه پله بخوابید

یادآوری خوبی بود کوروش خان ... الهی سایه همه مادرها برسرمون باشه . روز هلیای عزیزمون مبارک باشه

ماهی تنگ بلور شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:35 ب.ظ http://parcian.persianblog.ir/

من یه کارتون یخچال دارم،بدم بهت به دردت میخوره آمرسی بابت تبریک

میلاد شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:16 ب.ظ

دست گلت درد نکنه کوروش جان

خیلی پست محشری بود خیلـــــــــــــــــــــــــی

دل من یکی رو که خیلی لرزوند

کاشکی میتونستم یکم از تمام ناخلافیایی که کردمو جبران کنم

مادرها خیلی مهربونن خیلی

هیچوقت هیچوقت هیچوقت هیچی رو به دل نمیگرن

خیلی دل مامان شیکوندم اما بازم هوامو داشته

امیدوارم بتونم روزی محبت های بی انتهاشو جبران کنم

ممنون کوروش ممنون

عاطفه شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

خدا نگهداره مامانا رو! مادر بودن سخت ترین کار دنیاست-
بالاخره چی خریدی؟
عکسشو میذاشتی خب:دی

جزیره شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ

سلام
میخام قبل از اینکه پستتو بخونم کامنت بزارم.
اولا وای به حالت که اگه باز تو پستت حرفای حرص در ار زده باشی

ثانیا: این ثانیا مهمه. الان دچار یه جس خوددرگیری شدم که ایا اون پست محشری که درباره مادر تو وبت خونده بودم پارسال به مناسبت روز مادر بود یا نه؟ حوصله هم ندارم که برم و تو ارشیوت بگردم
اگه جواب اره ست که واویلاااااااااااااااااااااااااا، لعنت به این گذر زمان. به خدا اصن نمیتونم باور کنم که پارسال بوده ولی اگه نه، پس به چه مناسبت نوشته بودی؟
اصن شاید اینجا نخونده بودم(البته این احتمالش زیاده ،با توجه به اینکه گفنم پست محشری بود و اینا شوخی کردم بابا. مطمئنم تو وب خودت خونده بودم)
خب حالا برم پستتو بخونم

جزیره شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:02 ب.ظ

کوروشششششششششششششششششششششششششششششششششششششش تمدن!!!!!!!!!
این پست همون پسته. قسم میخورم که همونه.

تو فک کردی میتونی پست تکراری بنویسی و مارو بپیچونی؟!

الهام شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ب.ظ http://sampad82.blogfa.com

لایک به کامنت میلاد...عالی بود جناب تمدن...هرچند این کارارو فقط پسرای خانواده انجام میدن نه دخترها! و برادر من!

جزیره شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ب.ظ

اینو دقیقن یادمه.

درسته که الان لباس شیک میپوشی و واسه مادرت گوشه چشم نازک میکنی ولی یادت رفته روزی حداقل ۱۰ بار(حداکثرش بستگی به کارکرد کلیه هاتون داره) جای خودت رو خیس میکردی؟

تازه اگه ۳۰ ثانیه دیر خدمت حضرتعالی میرسیدن جیغ و هوار راه مینداختی انگار که بزرگترین کشف عالم رو انجام دادی.یادت رفته آب دماغت(ببخشید چندش آور شد) تا پایین چونه ات آویزون بود و حداکثر تلاشی که خودت میتونستی بکنی این بود که بکشیش بالا یا با سرآستینت صفایی بهش بدی؟اونموقع هم مادرت میگفت فدای بچه ام بشم چه نازه
بقیه ش هم یادمه.بله این همون محشره ست.
خب دیگه تا اخر نمیخونمش
حافظه رو حال کن فقط.بابا شایعه ست میگن من الزایمر دارم

عاطی یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:27 ق.ظ http://www-blogfa.blogsky.com/



کاملا با پست موافقم!!!

مادر ها هم عالمی دارنا!!!
مثلن مادر بنده!!می گه بخداااااااااااااااا من هووچی نمی خوام! بعد اگه واقعا نخری!!سه رووز بعد زانوی غم بغل می گیره که : روز مادری هووچی واسه م نخریدن!:))))

بهرحال همیشه باید کادو خرید اوون هم از نوع طلا و جواهرش:دی



آوا یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:33 ق.ظ

کوروش خان جان دمتون گرم
حق مطلب رو ادا کردین....
میدونم که نمیتونیم حتی
ذره ای از زحمات مادرها
مون رو جبران کنیم ..
اما امیدوارم توی این
فرصت باقی مونده
حداقل دلشون رو
نشکنیم.وبتونیم
کاری کنیم که
ازمون راضی
باشن...فقط
همین......
یاحق...

مهربان یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:10 ق.ظ

واقعا کادو نخریدی واسه هلیا؟؟؟؟؟؟؟

چه جسارتا

بهنام یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ

سلام
من که واقعآ تحت تاثیر قرار گرفتم!
ولی برای تو فکر کنم مهم این باشه که هلیا بانو تحت تاثیر قرار بگیره!!!!!!!!!!

دختر انتظار یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ب.ظ http://www.sesaleyedordoneh.blogfa.com/

چه پست تکان دهنده ای
دمتون گرم

پونه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:24 ب.ظ http://jojobijor.blogsky.com

حالا فکر مارو منحرف نکن کورش خان بگو کادو خریدی برا هلیا جون یا نه؟
کم کم داری پیشرفت میکنی برادر پست هات داره کم حجم میشه و پر محتوا

منجوق یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:47 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

اینایی که تعریف کردی بچگی های خودت بود ؟؟؟؟؟ خودمونیم عجب بچه . . . بودی ها

محدثه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:50 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

اول اول شم!
اصن دلم برای مامانا سوخت انقدرررررررر!
اصن یه وعضی!
اوه اوه اوه!
لایک به خط آخر سی ام پونه که ییهویی چشمم اوفتاد بش!
البت ما که حجم پستامون کمه و بی محتوا!ولی در کل گفتم!
تازههههه!
خوبه هلیا بانو اصن اینطوری نیستا! نچ نچ نچ!
:D

یلدا نگار یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:56 ب.ظ http://yaldanegar.persianblog.ir/

خیلی قشنگ بود...

خورشید دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:38 ق.ظ http://khorshidejonoob1.blogfa.com

بله ... بله ... روز مادر هست این روز در اصل ...

ولی گرما و راه پله و اینا رو می خواین چیکار کنین ؟

رضوان دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ق.ظ http://zs5664.blogsky.com/

واقعا چقدر مامانا صبورن و با حوصله !!!
کی گفته روز زن نیست؟؟؟
چطور روز مرد داریم؟؟؟!!!!!!!
همین که این روز رو به یاد همسریت باشی و بهش تبریک بگی و یه شاخه گل بگیری و حالا اگه تونستی برای تشکر یه سرویس طلای میداس بگیری خوبه دیگه !!! ما خانوما که قانعیم به همون سرویسه!!!!

محدثه دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

سلام و عرض ادب!
من یک کامنت گذارم که هیچ ادعای اول بودن ندارم و آخر بودن را داوطلبانه میپذیرم!!!

سپیده چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:57 ب.ظ http://http://osyaaan.blogfa.com/

چه پست تاثیر گذاری خداییش هلیا جون اگر هم بخواد نمیتونه نبخشه بااینهمه توجیه هات ...به نظر من یک شب بخشش زیاد هم کار سختی نیست به شرط جبران

R چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:26 ب.ظ

دمت گرم
خیلییییییییی باحال بود

fi fi چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ق.ظ

in hame maro mikhanduni akharesh miri behesht kurosh jin
man fi fi az ahvaz

مرضیناااااااااااا چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:35 ق.ظ

از عقیدتون راجع به مردا خووووووووووشم میاد
لطفا بیشتر مردا رو ضایع کنید
دمت گرم خیلی با حالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد