آقای سیارسریع طنزنویس قابل روزنامه قانون اخیرا مطالبی رو مینویسه با عنوان شخصیت های سال 94   
 بنده هم جسارت نمودم  و پا در کفش ایشون کردم البته به سبک پرحرفی خودم    
 میخوام یکی از شخصیت های سال 94 رو خدمتتون معرفی کنم       
ایشون کسی نیست جز محسن رضایی   
وقتی انتخاباتی برگزار میشود فرض بر حضور ایشان است     
یعنی مسئولین وزارت کشوریه سری کپی از مدارک دارند و ایشون رو ثبت نام میکنند     
و ایشون اگه نخواهند شرکت کنند میروند و انصراف میدهند           
و البته صدا و سیما هم یک بیانیه انصراف از ایشون دارند  برای قرائت در روز آخر      
که ایشون 2 تا رایی که دارند (خودشون و حاج خانوم) را در طبق اخلاص به یکی از رقبا واگذار میکنند بدون هیچ چشمداشتی
اگر ایشون انصراف ندهند و شرکت کنند شمارش آرای ایشون روند نزولی دارد
یعنی برعکس نامزدهای دیگه که با شمارش بیشتر آرا ، رایشون بیشتر میشود رای ایشون کم میشود
(به سوابق رجوع شود.در صورت توضیح بیشتر همه مون با هم فیلتر میشیم و احتمالا بنده بیشتر)
در سال اخیر ایشون نبوغ دیگری از خود بروز دادند
و آن موضع گیری در مورد هر اتفاقی که در هر گوشه دنیا اتفاق می افته در کسری از ثانیه بود
از آزمایش اتمی کره شمالی ، نامزدهای انتخاباتی آمریکا ، بحران تروریسم در اروپا ،
مشکلات اقتصادی در جهان ، آبگرفتگی کوچه پشتی خاونه فیدل کاسترو تا خشک شدن درخت های خیابون منزل سید بزرگوار و
کیفیت پایین پوشک های مای بیبی .
اظهار نظرهای ایشون در فضای مجازی موجود است
و الحق و الانصاف سخنان ارزشمندی رو بیان میکنند.
اصلا میگن اونوری ها و اینوری ها و کلا هروری ها ، هر وقت اظهار نظری میکنند سریع تو گوگل سرچ میکنند تا نظر محسن جان رو بشنوند
واگه ایشون چیزی نگفته باشند کلی حالشون گرفته میشود و متوجه میشوند که اونا رو چیزی حساب نکرده
خیلی از بزرگان در اثر همین عدم توجه ها دچار شکست روحی شدند و زار زار گریه کردن و حتی چند تاشون رو بردند لاله زار
.
.
در یکی از صحبت هاشون در سال های اخیر فرموده بودند اگه شنیدید برد موشک های ایران از 2 یا 3 هزار کیلومتر بیشتر شده تعجب نکنید
برادر عزیز درسته 2 با 3 اختلاف کمی دارند ولی 2000 با 3000 یکم اختلافشون بالاست اونم واسه یه چیز بلندی که باید تو هوا بره
راستی مراقب باشید این برد از محیط زمین بیشتر نشه که موشک دوباره بخوره به خودمون
ایشون واقعا یک منجی واسه ایران هستند که میتونند همه مشکلات رو حل کنند.خداییش دفعه بعد بهش رای بدید
اگه بهش رای بدید هر کدوم تو محله تون یه دولت فدرال تشکیل میدید و خودکفا میشید.
مثلا میتونید چی توز از کوچه خودتون صادر کنید به کوچه پشتی و از اونجا آب معدنی وارد کنید
تازه قرار شده  3 شهرک توریستی  درست کنند.احتمالا همه آثار باستانی و غیر باستانی رو به اونجا منتقل میکنند
اینجوری اینهمه در مصرف بنزین اصراف نمیشه.هرچی قراره ببینید میرید تو همین شهرک ها میبینید
چیزایی هم که قرار نیست ببینید برید آنتالیا و دوبی و ... ببینید
خداییش اگه دیدید و نترکیدید و برگشتید واسه ما هم تعریف کنید.درسته پول نداریم ولی دل داریم
قرار شده بانکی به اسم مردم درست کنند که به مردم وام میده و سودش رو دولت پرداخت میکنه
استاد بزرگوار و پیر عرصه انتخابات حضرت غرضی میفرمودند دست دولت نباید تو جیب مردم باشه
ولی ایشون بصورت عملی وارد شدن و میخوان دست مردم رو ببرند تو چیز دولت
قرار شده به دانشجویانی که  تازه فارغ التحصیل شدند اجازه بدهند تو خونه شون کارگاه داشته باشند
من این قول رو از طرف ایشون میدم که اجازه دارند اگه زیاد نوشیدنی خوردن و بهشون فشار اومد بروند دستشویی و بصورت رایگان و فقط با پرداخت قبض آب و فاضلاب قضای حاجت کنند
از اونجایی که ایشون حضور گسترده ای در این سال های اخیر در خصوص سخنان چالشی داشتند مطلب طولانی شد
واسه همین از باقی موارد صرفنظر میکنم

سلام خدمت دوستان عزیز

سال نو را به همگی عزیزان تبریک عرض میکنم و

امیدوارم سال بسیار خوبی را در پیش رو داشته باشید

به نظرم بد نیست چند توصیه در خصوص مراسم نوروز داشته باشم:


1-من معمولا ریش پرفسوری میزارم

که البته این هم خودش دلایلی دارد که جاش اینجا نیست

از چند وقت قبل از عید سیل پیامک ها به طرف من روانه میشود

مبنی بر اینکه آقا جان اون ریش ها را بزن

دلیلشون هم اینه که موقع روبوسی در دید و بازدید های عید مانع ایجاد میکند

اقوام و خویشاوندان میگن که بعد از روبوسی با تو باید

کلی خرج دوا و دکتر  و کرم بکنیم برای ترمیم خسارت هایی که به پوستمون میزنی

پس برادر عزیزم تفنگت را زمین بگذار     ببخشید یهو جو 88 گرفتم

پس برادر عزیزم ریشت را بزن


2-موقعی که برای دید و بازدید وارد جمعی میشوید

سعی کنید خیلی سریع افراد حاضر را بررسی کنید و

اسم و مشخصاتشون رو به مغزتون ارسال کنید تا

بررسی شود و افراد محرم و نامحرم و نیمه محرم و .... رامشخص کنید

داشتیم مواردی را که طرف با محرم دست نداده ولی نامحرم رو در آغوش گرفته

گزارش شده طرف با محرم سرسنگین بوده ولی نامحرم رو بوسیده

اونم 3 بار (چپ،راست و جدد چپ)

فکر نکنید از قصد بوده ها و همچنین فکر نکنید من بودم

بنده خدا وقتی یه عالمه آدم دیده هنگ کرده

و اصلا فراموش کرده که کیه و اونجا کجاست و اون اونجا چکار میکنه


3-یکی از حساس ترین موارد پذیرایی کردن یا مورد پذیرایی واقع شدن است

که در اینجا به مورد دوم اشاره میکنم

در عید دیدنی هیچ وقت نباید فرصت رو از دست بدید

باید خیلی سریع عمل کنید

قبل از فرارسیدن این ایام باید روی خودتون کار کنیید

وتوانمایی خودتون رو در زمینه انجام چند کار همزمان بالا ببرید

یعنی وقتی از در وارد میشی و سلام میدی و تبریک میگی

همزمان این اعمال و روبوسی باید سرت رو 360 درجه بچرخونی

و آیتم های پذیرایی رو ببینی

باید چشمهات تیزبین باشه چون معمولا صاحبخونه خوراکی های بهتر رو دور از دید میزاره

این کنترل نامحسوس باعث میشه شما در موقع پذیرایی هوشمندانه تر رفتار کنی

معمولا وقتی در جایگاه خود جلوس میکنید حمله پذیرایی شروع میشود

اینکه آدم بخواد از هرچیزی که جلوش میگیرن بخوره یکم بی کلاسیه

پس شما با یکم درایت میتونی ضمن حفظ کلاس خود پاتک خوبی هم به صاحبخونه بزنید

دوست عزیز شما چرا خودت رو به یه شیرینی آرد نخودچی میفروشی

شما ارزشت بیشتر از این هاست

شیرینی آرد نخودچی رو رد کن بجاش پسته بخور

شکلات تافی لای دندون گیر کن رو ولش کن بجاش کاکائو 80 درصد بردار


4-مورد بعدی استفاده ابزاری از بچه هاست

من خودم هانا رو بغل میکنم و موقع پذیرایی معمولا خودم چیزی برنمیدارم

بعد از هانا میپرسم دخترم شما میخوری؟

منتظر جوابش نمیمونم و از انواع خوراکی ها براش برمیدارم

هانا خانوم هم که همیشه کیفش همراهش هست

هر چیزی رو هم که نخوریم میبریم


فعلا به علت ذیق وقت این موارد باشه تا بعد

خوش باشید دوستان



سلام دوستان عزیز

حتما الان تو دلتون میگید این باز پیداش شد

این فکر میکنه بامزه ست هی میاد مینویسه

باید عرض کنم به جون خودم اگه قول به یکی از دوستان نبود اصلا مزاحمتون نمیشدم

راستش فکرمم یه جورایی هنگه

ولی چکار کنم که این فردین بازی کار داده دستم

چند روز دیگه بیشتر تا عید نمونده

از همین تریبون به همه عزیزان تبریک میگم و سال خوبی براتون آرزو میکنم

هرکی ندونه فکر میکنه چند نفر اینجا رو میخونن

پست قبلی که  ترکوند 2 تا کامنت داشت

.

.

میخوام چند کلمه ای درباره کارهای قبل از عید یا همون خونه تکونی صحبت کنم

همیشه ما مردا غر شایدم قر زدیم بابت کارهای عید بد نیست یکمم از خوبیهاش بگیم

بقول معروف میگن عیبش بگفتی حسنش نیز بگو(فکرکنم همین بود)

حالا بریم سراغ محاسن:

1-یکی از محاسن نظافت عید کشف فرمول های جدید در شیمی میباشد

دیشب که خسته از سرکار برگشتم زبونم لال بشه برگشتم گفتم برم یه دوش بگیرم سرحال بشم

همسر محترم هم گفت برای اینکه حمام حلالت باشه زحمت بکش حمام رو هم بشور

(هر کی ندونه فکر میکنه ما میریم حمام فعل حرام مرتکب میشیم که باید با نظافت حلالش کنیم)

منم که کلا  نه نمیتونم بگم و یه جورایی چشم گفتن تو ذاتم هست

و از اونجایی که میخواستم خودم را پیش ایشون عزیز کنم و

یه جورایی آیتم دیر آمدن از سرکار را جبران کنم با صدای بلند گفتم چشششششم

(اونقدر بلند گفتم که مدیر ساختمون اومد گفت قربون دستت بعدش بیا پله ها رو نظافت کن

همسایه بغلی هم گفت خاک بر سرت من از اول هفته در برابر اصرار های همسرم مقاومت میکنم اونوقت تو گند زدی به همه مقاومتم آخه به تو میشه گفت مرد؟

کاش اسلام دست و پام رو نبسته بود تا بهش میگفتم مرد هستم یا نه)

بالاخره رفتم تو حمام و شروع کردم به سابیدن با پودر ماشین ولی دیدم افاقه نمیکنه

بعد یکم وایتکس بهش اضافه کردم ولی باز هم اونی نشد که بعد از بیرون آمدن از حمام همسر محترم راضی باشه

بعنوان برگ آخر، من را رو کردم.خودم رو نمیگم منظورم همون مایع شستشوی معروفه

اینا رو با هم میکس کردم وشد یه شوینده اساسی

اونقدر دیوارا تمیز شده بود و همه چی برق میزد که چندبار اشتباه رفتم تو دیوار

پس خانم های خانه دار از ترکیب مایع من و وایتکس و پودر ماشین جهت نظافت استفاده کنید


2-مورد دوم اثبات اقتدار

دیشب بعد از خروج از حمام احساس کردم گلوم حالت طبیعی نداره

و هی باید با سرفه و اهم و وهوم کردن گلوم رو صاف کنم

همسرهم تا میومد درباره مطلبی صحبت کنه من دو تا سرفه میکردم و صدام رو صاف میکردم

بنده خدا ایشون فکر میکرد خبطی انجام داده و تند تند معذرت میخواست و

میگفت عزیزم ببخشید منظور بدی نداشتم

اصلا هرچی شما بگی آقا

ما هم که تو عمرمون اینهمه اقتدا ر رو تجربه نکرده بودیم تا صبح مشغول سرفه بودم

بنده خدا هلیا هم نصفه شب از خواب میپرید و میگفت ببخشید آقا شرمنده منظوری نداشتم


3-کشف استعداد

در مورد بعدی و باز هم بعد از خارج شدن از حمام متوجه مطلب مهمی شدم

(هرکی ندونه فکر میکنه من مهمترین اتفاقات زندگیم تو حومو یا بعد از خروج از حموم افتاده)

چند بار که سرفه کردم خواستم از اینکاری که انجام دادم نهایت استفاده را بکنم

دهانم رو باز کردم تا سفارش یک قهوه را به هلیا بدم

یهو یک دل نه صد دل عاشق شدم

عاشق چی؟

عاشق صدای خودم

مواد شوینده اثر خودش رو گذاشته بود

صدام مخملی شده بود

منم که اینروزا بدجور عاشق زندوکیلی شدم هوس کردم یه دهن بخونم

سرتون رو درد نیارم

ساعت 9 شب با آهنگ به سوی تو شروع کردم و ختم کنسرت را ساعت 1 نصفه شب با آهنگ لالایی اعلام کردم

حس میکردم بهتر از زند وکیلی میخونم

ولی مثل اینکه نظر همسایه ها کمی با من متفاوت بود

چون صبح که داشتم میرفتم سرکار دیدم روی برد زدن :

"همسایه محترمی که با صدای نازک زنانه عربده میکشی و چهچه میزنی حیف که اینجا خانواده رد میشه والا همین نوشته را لوله میکردم و ......"

البته این مدیر ساختمان ما یکم عصبیه و از طرفی هم فکر میکنم شیر موز زیاد خورده و ....



بد نیست از فرصت استفاده کنم و چند توصیه هم بکنم:

1-مرد حسابی مجبوری ساعت 2 بیایی خونه؟

بنده خدا یکم اضافه کار وایستا

کار بیرون از خونه مرد رو نکشته ولی خودم چند مورد سراغ دارم که کار عید ترتیب مرد رو داده

پس کارت تموم که شده یه دوری توی پارک بزن ، یه کافی شاپی برو ، حالی از دوستان قدیم بپرس

از همه جا که ناامید شدی برو خونه


2-دست درد ، سر درد ، پا درد و کلا درد هر عضوی از بدن در این ایام مفید میباشد

حتی اگه شده یه انگشتت رو با ساطور قطع کنی بهتر از اینه که تو خونه بشوری و بسابی

شاید قطع انگشت درد داشته باشه ولی مرد رو واسه درد ساختن.دیگه از درد زایمان بدتر نیست که

البته زایمان مربوط به آقایون نیست نمیدونم چرا جمله ام اینجوری شد

آهان یادم اومد منظورم اینه که ما مردا زیر بار خرج زندگی زاییدیم.

دیگه درد قطع انگشت بدتر از زاییدن زیر بار مخارج نیست که


3-شکستن اسباب و وسایل منزل در حین نظافت معمولا جواب مثبت داده

عیب نداره عزیزم فوقش بهت میگم چلمن و دست وپا چلفتی

ولی نتیجه اش اینه که میشینی جلوی تلویزیون و فریال رو میبینی

خدا لعنت کنه روحانی رو که فریال رو حذف کرد.نمک خورد و نمکدون رو شکست


4-یه ضرب المثل قدیی هست که میگه از این ستئن به اون ستون فرجه

منم الان تقریبا دو هفته ای هست که نظافت آشپزخانه را به فردا شب موکول میکنم

خدا رو شگر تا حالا جواب داده از این به بعد هم خدا بزرگه


5-هیچوقت در زندگی مشترک ادعای بلد بودن کار یرو نکنید

و کلا خاطرات خونه مادر را بعد از مزدوج شدن به فراموشی بسپارید

میمیری بگی از برق میترسی؟خب نگو میترسی  اونوقت پاشو لوستر رو باز کن ف بشور ، بعد بیا دوباره نصبش کن

میمیری بگی آشپزی بلد نیستی؟خب پس پاشو یه فکری به حال شام بکن

بدبخت وقتی میبین کفش ها واکس میخواد مثل... نگو ما جد اندر جد واکسی بودیم اونوقت باید تا آخر عمرت کفش واکس بزنی

بگو درسته من یاهم و نمایندگی واکس شفق ولی کلا خانوادگی به واکس آلرژی داریم

هروقت بوی واکس بهم میخوره فشارم می افته و جیغ میزنم و میرم تو کما تا بعد از واکس زده شدن کفش


ببخشید بازم میخواستم بنویسم ولی وقتی دیدم چقدر  زیاد نوشتم خجالت کشیدم

پس بقیه اش بمونه واسه پست بعدی

(اگه غلط املایی داره بخاطر فرصت نداشتن جهت ویرایش عذرخواهی میکنم)








شناسنامه

سلام بر دوستان عزیز

من هی میخوام بییخال نوشتن بشم و شما عزیزان را از شر متون خودم راحت کنم

ولی این مسئولین اجازه نمیدن

این لینک رو بخونید

البته اگه حال کلیک کردن و خوندن لینک رو ندارید

باید بهتون بگم پس حتما حوصله خوندن متن بنده را هم نخواهید داشت

حالا که اصرا میکنید خدمتتون عرض میکنم که یه آقایی در سازمان دامپزشکی گفته :

مردم مرغ شناسنامه دار بخرند


الان معلومه من قراره چکار کنم دیگه

بنده واقعا به سلامت دوستان اهمیت میدم

پس لازمه بررسی بیشتری در این مورد بکنیم تا خدای نکرده خوردن

مرغ یا چیز مرغ(همون سه حرفیه)باعث بیماریشون نشه


1-ما ایرانیا به روابط در چارچوب خانواده خیلی اهمیت میدیم

و در قانونمون هم واسه این امر مجازات سنگینی در نظر گرفته شده

همچنین بچه ای که ماحصل یه رابطه نامشروع باشه تو جامعه ما جایگاهی نداره

و از نظر قانونی هم امکان صدور شناسنامه وجود نداره

خود شما وقتی میخوای بری خواستگاری اول فیها خالدون خانواده طرف رو درمیاری

تا مطمئن بشی طرف از خانواده درست و حسابی باشه و یا به عبارتی پدر و مادر دار باشه

حالا میخوای مرغ بخوری بعد از عقبه اش خبر نداشته باشی؟

در طرح جدید نام پدر و مادر مرغ در شناسنامه ثبت میشه

اینجوری هم مطمئن میشی که این مرغ در چارچوب قانون ایجاد شده و

هم میتونی با توجه به نام پدر و مادرش به اصالتش پی ببری

اینطوری هم مرغ و هم چیزش آزمون اول رو رد میکنن

این طرح یه فایده زیرپوستی هم داره و اون اینکه مرغ ها به هر خروسی پا نمیدن و

همچنین خروس ها بیشتر مراقب اعمالشون میشن

چون به هرحال ماحصل کارشون در نهایت قرار بره تو حلق ما


2-فروشندگان متخلف مرغ یه روشی دارن برای سنگین شدن مرغ ها

اونا مرغ رو میندازن تو آب تا جذب بدن مرغ بشه و وزنش زیاد بشه

دوستان کاملا در جریان ساخت جوک هایی در مورد یک عضو انسان هستند

همون عضوی که توش سایز اهمیت وافری داره

و کلاهبردای ها و جعل هایی  در این زمینه انجام میشود

(شرمنده که واضح تر نمیتونم بگم.البته اگه کسی تا حالا متوجه نشده

بهتره قید خوندن بقیه متن رو هم بزنه چون متوجه چیزی نخواهد شد

و به قول معروف چیزی دستش نمیاد البته این چیز با چیز مرغ فرق دارد)

اونقدر حرف زدم که کلاف بحث از دستم در رفت

قرار شده در شناسنامه سایز اون عضو نوشته شود

بسته به سایز بنویسن:  26 یا 36 یا 46 یا 56

چیه چرا چشماتون گرد شد؟مرغه ، آدم که نیست عددهاش فرق داره

از یه مرغ چه انتظاراتی داریدا

چرا چپ چپ نگاه میکنی؟یعنی برات مهم نیست چی میخوری؟

اگه مهم نیست که همون بی شناسنامه بخور

البته بالای 56 هم داریم ولی خوردنش  رو بهتون توصیه نمیکنم

چون اونا عملی ان و احتمالا از پروتز استفاده کردن و احتمال گیر کردن در گلو وجود داره

این رو گفتم تا در تشخیص سره از ناسره دچار مشکل نشید و

جنس قلابی رو با آب کردن توش بهتون قالب نکنن

نکته دیگه اینکه این عضو یکم خشکه و بهتره با سس بخورید

و یا اینکه کلا میتونید اون یکی عضو (ران) رو بخورید


3-حتما شما هم شنیدید که اگه نطفه کسی در فلان زمان یا فلان مکان بسته شود

اون بچه باهوش میشود یا اینکه زیبا میشود یا ....

این مطلب اینجا هم صادق_

یعنی شما میخواهید بگید مرغ و خروسی که به این امور توجه میکنند

و حتی قبل از آغاز مراسم سیب یا گلابی میخورن با

اون مرغ و خروسی که مثل گاو عمل میکنند فرق ندارن؟

یعنی شما حاضرید خوراک حاصل از یک عمل گاو منشانه (یه چیزی تو مایه های دد منشانه) را بخورید؟

حاضرید؟شما همونی نیستی که چیز مرغ بدون تاریخ رو میخوری؟

.

محل تولد هم مهمه

اگه جای اسم و رسم داری باشه نشون میده

اون خانواده دستش به چیزش (دهنش) میرسیده

وقطعا در طول تخم داری(همون بارداری یا چیزداری) از ویتامین به حد کافی استفاده کرده

و قطعا مرغ و تخمی (ببخشید این همون چیز بود که اینجا از دستم در رفت) به جامعه تحویل میده که ارزش خوردن داره


4-نکته دیگه که در شناسنامه ذکر میشود تعداد خواهر و برادر_

حتما میگید این دیگه چه ربطی به کیفیت مرغ داره

عزیز من این مسئله از دو دیدگاه قابل بررسی هستش:

اول اینکه تعداد زیاد خواهر و برادر ها نشون میده اینا موافق ازدیاد نسل هستن

و خطر کاهش موالید رو درک کردن و جوونی خودشون رو در این راه گذاشتن

بالاخره دونستن این مطلب بد نیست تا بدونید تفکرات شما چقدر به مرغ نزدیکه

.

دوم اینکه تعداد زیاد خواهر و برادر نشان دهنده اینه که اون جفت واسه بچه ها وقت زیادی نذاشتن

و ماشین جوجه کشی راه انداختن

و یه دونه رو بجای اینکه به یه جوجه بدن بین چند تا تقسیم کردن

عزیزانم این مرغ ها رو نخورید از من گفتن بودن



فکر میکنم دیگه بس باشه.اونقدر حرف زدم سر خودم درد گرفت

جاتون خالی برای ناهار مرغ سفارش دادم با این مشخصات:

متولد تهران  ترجیحا پایین الهیه نباشه ، تک فرزند ، وزن متوسط ، سایز 56  ،سس فراموش نشود



موقعیت سخت

.

هیچ وقت نمیتونست خودش رو تو همچین موقعیتی تصور کنه

آروم و قرار نداشت

مثل مرغ سرکنده بود

سراسیمه تو اتاق قدم میزد

اونقدر تو خودش بود که چندباری با کله رفت تو دیوار

هردفعه هم چند تا لگد حواله دیوار میکرد

بعدش باید مینشست و انگشت پاش رو میچسبید

تو این لحظه تنها چیزی که آرومش میکرد فحش بود

به همه فحش میداد.دردش بیشتر از اون بود که عمه رفیقش دردش رو کم کنه

وقتی از قدم زدن خسته شد رفت گوشه آشپزخونه نشست

افکار مثل قشون مغول به ذهنش هجوم آوردن

کی فکرش رو میکرد یه روزی رستم اینکار رو بکنه؟

اگه کسی میفهمید باید چکار میکرد؟

اصلا از کجا قراره کسی بفهمه؟

ولی میگن دیوار موش داره موش هم گوش داره

موشی که گوش داره حتما چشم هم داره

یه لحظه پیش خودش گفت بیخیال این فکرا دیگه کار از کار گذشته

مثلا اگه الان پشیمون بشم راه جبرانی هست؟

تنها چیزی که بهش اعتماد به نفس میداد همین اسمش بود

پیش خودش میگفت بابا ناسلامتی اسمت رستم_ یکم از اسمت خجالت بکش

آره بابا قرار نیست که کسی بفهمه

با همین افکار کلی قوت گرفت و رفت سمت رختخوابش

وقتی رسید پای تخت خودش رو رها کرد و روی تخت ولو شد

سرش روی بالش بود ولی توان بالا بردن پاهاش رو نداشت

شاید میخواست به حالت آماده باش بخوابه واسه همین پاهاش رو از تخت آویزون کرده بود

چشمهاش رو بست شاید با شمردن چند تا جک و جونور خوابش ببره

کم کم پلکهاش سنگین شد ولی خیلی زود از خواب پرید

انگار کابوس دیده بود

حمله کرد سمت سطل آشغال

کیسه رو باز کرد و ریخت کف آشپزخونه

خون همه جا رو گرفته بود

دست هاش میلرزید

نمیتونست روی پاهاش وایسته

آخه چرا همچین کاری کردم

آخه چرا من....

سعی کرد به خودش مسلط بشه

بالاخره باید کاری میکرد نمیشد همینطوری وایسته

اگه یکی میومد و اون رو در این شرایط میدید کارش تموم بود

هرچی آبرو تو این چند سال جمع کرده بود به باتد فنا میرفت

زانو زد رو زمین خون ها رو جمع کرد

حالا باید میرفت سراغ اصل مطلب

با دست لرزون شروع کرد به جدا کردن آشغال مرغ ها از کاغذ ها

این اولین بار بود که  زباله های خشک و تر رو از هم جدا نمیکرد...