آخ یادم میاد تو تحلیلش قبل اینکه عکسا مشخص بشه نوشته بود این عکس یه مادره ( عکس من ) چون خیلی شبیه مادر خودمه........همون موقع دلم هری ریخت پائین...خدا یا خودت به همه صبر بده.......دارم از غصه داغون میشم.ترو خدا از قول من به خونواده اش و مریم عزیز تسلیت بگین
زانوهام لرزید و دیگه نتونستم بایسنم.... یکی بعد دیگری.... تحملم تموم شده... روحش شاد یعنی میبینه منو که اینقدر برا رفتنش بی تابم و اشک میریزم.... خوب شد کیا دو هفته پیش برا مهمونی پیدام نکرد و ندیدمش
با سلام. در مورد دوستتون، شیرزاد که نوشته بودید می خواستم سوال کنم. من فکر میکنم میدونم برای ایشون چه حادثه ای رخ داده. من اون روز اونجا بودم ولی اونو نمی شناسم. میشه در موردش برام بنویسی --- اگر این مرحوم همون کسی باشه که من میدونم، باید بگم حادثه ی دردناکی بود اما همه بدون اینکه آشنایی با این آدم داشته باشن تلاش کردند زنده بمونه اما نشد... تسلیت به خانوادش
ایشون صبح جمعه همراه با جمعی از دوستانشون میان به یکی از روستاهای جاده چالوس (اجازه بدید اسم نیارم). همراه با جمعی به سمت رودخانه میروند حدود ساعت 10 (چون ما خبر سقوط عده ای غریبه رو ساعت 10:30 شنیدیم). گویا دو دختر خانم برای عبور از محل پر ارتفاع رودخانه لغزیده و به داخل رودخانه سقوط کرده بودند ایشون برای نجات این دو به داخل آب پریده بود ، اما متاسفانه ایشون خبر نداشتند که در فصل بهار رودخانه های منطقه همراه با سیل تخته سنگهای بزرگ را با خود جابه جا میکند. ایشون با صورت به روی تخته سنگهای کف رودخانه افتاده و وقتی ما رسیدیم تنها 20 دقیقه می گذشت، در حقیقت آمبولانس و امداد هم کاری نمی توانست انجام دهد، شدت جراحت بیش از حد تصور بود. شکستگی های عمیق و فراوان جمجمه راهی برای زنده ماندن نگذاشته بود... اما، ای کاش او به داخل آب شیرجه نمی زد چون برای آن دو دختر که فقط دچار شکستگی شدند هیچ کاری نتوانست انجام دهد و ای کاش وقتی به تفریح گاهی نا آشنا می رویم یک نفر آشنا به محل را همراه داشته باشیم....
ساقی
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 12:15 ب.ظ
روحش شاد. برای منی که فقط چند بار وبلاگشونو خوندم باورش سخته!چه برسه به خانواده و دوستانش. از وبلاگشون ؛یه جور شیرزاد؛همیشه تو ذهنمه!
سلام...تسلیت.........دلم گرفته از جوونیش و مهربونیش......از رنگ ژریده ی مریم بانویش وقتی تو مراسم امروز صبوری میکرد .....تسلیت....و دریابیم مریم بانوی شیرزاد را.
کوروش همه شوکه شدیم.. مرگ ناگهانی همین طوره.. تا بیایی بفهمی چی شده یه مدت طول میکشه... فقط کاش یکی تون می نوشت درست و حسابی که چی شده ما دق کردیم خوب...
امروز همه جا حرف از ایشونه
خوش به حالش که یادی خوش از خودش به یادگار گذاشته
روحش شاااااااد
.............
چی بگم ....
صبح که شوکه بودم ... هنگ کرده بودم ...
الانم حالم خیلی بده ....
همه جا حرف از ایشونه...
نمیدونستم میتونم واسه کسی که هیچ آشناییتی باهاش ندارم اشک بریزم...
آخ یادم میاد تو تحلیلش قبل اینکه عکسا مشخص بشه نوشته بود این عکس یه مادره ( عکس من ) چون خیلی شبیه مادر خودمه........همون موقع دلم هری ریخت پائین...خدا یا خودت به همه صبر بده.......دارم از غصه داغون میشم.ترو خدا از قول من به خونواده اش و مریم عزیز تسلیت بگین
هنوز نمیتونم باور کنم
سلامم
کوروش عزیز از طرف ما هم به خانواده عزیزش تسلیت بگو
منم دقیقا حس تو رو دارم...دلم می خواد بی امان گریه کنم..
خداااااااااااااااایا چرا؟
روحش شاد ....
واقعا ناراحت شدم..
روحش شاد.
برای منی که فقط چند بار وبلاگشونو خوندم باورش سخته!چه برسه به خانواده و دوستانش.
از وبلاگشون ؛یه جور شیرزاد؛همیشه تو ذهنمه!
روحش شاد !
زانوهام لرزید و دیگه نتونستم بایسنم....
یکی بعد دیگری....
تحملم تموم شده...
روحش شاد
یعنی میبینه منو که اینقدر برا رفتنش بی تابم و اشک میریزم....
خوب شد کیا دو هفته پیش برا مهمونی پیدام نکرد و ندیدمش
چه شوخی تلخی!
دلمان می خواهد یکی پیدا شود و بگوید این همه دروغ است.....
مردی که صدایش مرا لبخند شد...
رزوگار شوخی خیلی بی مزه ای کرد..
سلام کوروش چقدر دنیا بی وفاست
نمیدونم چی بگم کاش شیرزاد برمیگشت...
بقول الهه کاش های ما به هیچ جا نمیرسه
با سلام.
در مورد دوستتون، شیرزاد که نوشته بودید می خواستم سوال کنم.
من فکر میکنم میدونم برای ایشون چه حادثه ای رخ داده.
من اون روز اونجا بودم ولی اونو نمی شناسم.
میشه در موردش برام بنویسی
---
اگر این مرحوم همون کسی باشه که من میدونم،
باید بگم حادثه ی دردناکی بود اما همه بدون اینکه آشنایی با این آدم داشته باشن تلاش کردند زنده بمونه اما نشد...
تسلیت به خانوادش
ایشون صبح جمعه همراه با جمعی از دوستانشون میان به یکی از روستاهای جاده چالوس (اجازه بدید اسم نیارم).
همراه با جمعی به سمت رودخانه میروند حدود ساعت 10 (چون ما خبر سقوط عده ای غریبه رو ساعت 10:30 شنیدیم).
گویا دو دختر خانم برای عبور از محل پر ارتفاع رودخانه لغزیده و به داخل رودخانه سقوط کرده بودند ایشون برای نجات این دو به داخل آب پریده بود ، اما متاسفانه ایشون خبر نداشتند که در فصل بهار رودخانه های منطقه همراه با سیل تخته سنگهای بزرگ را با خود جابه جا میکند.
ایشون با صورت به روی تخته سنگهای کف رودخانه افتاده و وقتی ما رسیدیم تنها 20 دقیقه می گذشت، در حقیقت آمبولانس و امداد هم کاری نمی توانست انجام دهد، شدت جراحت بیش از حد تصور بود. شکستگی های عمیق و فراوان جمجمه راهی برای زنده ماندن نگذاشته بود...
اما،
ای کاش او به داخل آب شیرجه نمی زد چون برای آن دو دختر که فقط دچار شکستگی شدند هیچ کاری نتوانست انجام دهد و ای کاش وقتی به تفریح گاهی نا آشنا می رویم یک نفر آشنا به محل را همراه داشته باشیم....
روحش شاد.
برای منی که فقط چند بار وبلاگشونو خوندم باورش سخته!چه برسه به خانواده و دوستانش.
از وبلاگشون ؛یه جور شیرزاد؛همیشه تو ذهنمه!
سلام..
واقعا ناراحت کننده است..
تسلیت می گم..
روحش شاد
خیلی تاسف باره.
متاسفم...تسلیت که ... ناراحتم برای حس بدی که همه دارن...همسرش و دوستانش و حتی ماهایی که کم میشناختیمشونروزای شادی رو در پیش داشته باشید
سلام...تسلیت.........دلم گرفته از جوونیش و مهربونیش......از رنگ ژریده ی مریم بانویش وقتی تو مراسم امروز صبوری میکرد .....تسلیت....و دریابیم مریم بانوی شیرزاد را.
واای کورش چی شد یه دفه اینجوری شد آخه؟!!
تو میدونی؟
من دیشب از وبلاگ کیامهر فهمیدم
از دیشب تاحالا خیلی حالم گرفته ست!!!!
کوروش همه شوکه شدیم.. مرگ ناگهانی همین طوره.. تا بیایی بفهمی چی شده یه مدت طول میکشه... فقط کاش یکی تون می نوشت درست و حسابی که چی شده ما دق کردیم خوب...
چقدر بده که آدم حرفی برای گفتن نداشته باشه نه؟؟؟
و نترسیم از مرگ . مرگ پایان کبوتر نیست .
روحش شاد
بیا طرفم بابا
تلخ ترین واقعیت زندگی همه مون...
واااااااااای چطور ممکنه یه آدم به همین راحتی بمیره؟!!!
باورم نمیشه
خدا به خانومش و خانوادش صبر بده
خیییلی زیاد...
این آهنگ رضا شیری رو گوش کنید شاید بغضتون شکست:
نذار امشبم با یه بغض سر بشه
بزن زیر گریه چشات تر بشه
بذار چشماتو خیلی آروم رو هم
بزن زیر گریه سبک شی یه کم
یه امشب غرورُ بذارش کنار
اگه ابری هستی با لذت ببار
هنوزم اگه عاشقش هستی که
نریز غصه هاتو تو قلبت دیگه
غرورت نذار دیگه خسته ات کنن
اگه نیست باید دل شکسته ات کنن
نمی تونی پنهون کنی داغونی
نمی تونی یادش نباشی ،به این آســـــــــــــــــــونی
هنوز عاشقی و دوسش داری تو
نشونش بده اشکای جاری تو
نمیتونی پنهون کنی داغونی
نمی تونی یادش نباشی ،به این آسونی
۸۶۸۹۲
همدردی منم قبول کن
منم تسلیت میگم واقعا خیلی تعجب کردم و البته شوکه شدم...
خدا رحمتش کنه...
روحش شاد...