مدیر ا... بختکی

 

حتما شنیدید که یه بنده خدایی حکم فرمانداری ساری رو گرفته بوده و 

در روزی که قرار بوده مراسم معارفه انجام بشه به دلیل استخاره همه چی 

کن فیکون میشه و این بنده خدا میره قاطی باقالی ها 

اصل خبر هم اینجا موجوده

این خبر فکرم رو مشغول کرد که معیارهای انتخاب مدیران تو مملکت ما چیه 

اینم نتایج یه عمر فکر و تحقیق و تفحص که قراره در همین جلسه علنی مطرح کنم:  

 

  

۱-روابط

 

مدیر باید مدیر زاده باشد 

قانون سوم نیوتن میگه مدیر نه بوجود میاد نه از بین میره بلکه از نسلی به نسل دیگه منتقل میشه 

اگه تو اقوامت کسی مدیر جایی نیست شما قید کارمندی و کارگری رو هم بزن چه برسه به مدیریت مگر اینکه نبوغ منحصر به فردی در زمینه زیرآب زنی و پاچه خواری و ... داشته باشی 

هستند کسانی که ریاست دختر مدیری رو در زندگی پذیرفتن تا به مدیریت جایی برسن ولی این زیاد توصیه نمیشه وصلاح نیست که خودتان را بدبخت کنید 

البته زیر میز هم بعضی وقتا مدیریت جابجا میشه که بالاخره اونم یه جورایی طرف رو نمک گیر میکنه و قوم و خویشی درست میکنه 

 

۲-خلقیات 

 

مدیر باید از نظر رو اصلا کم نیاره 

یعنی تو چشم مردم ذل نگاه کنه و بگه ماست سیاهه یا تو کنفرانس مطبوعاتی که در صلاة ظهر برگزار میشه عنوان کنه ممنون که نصفه شبی وقتتون رو واسه این کنفرانس گذاشتید  

فکر نمیکنم که لازم باشه بگم دروغ گویی هم خیلی لازمه 

اصلا و ابدا این فکر تو ذهنتون متبادر نشه که منظورم کلاه گذاشتن سر مردمه٬نه 

خیلی وقتا واسه اینکه اذهان عمومی دچار تجمیع نه تفریق نه تشویق (چی بود؟)آهان تشویش نشه باید دروغ گفت.در واقع این دروغ نیست٬نگفتنه راسته 

مثلا گفتن اینکه بی کاری بیداد میکنه چه فایده ای داره؟بهتره که بگی بیکار نداریم 

یا مثلا گفتن نرخ تورم به چه دردی میخوره؟اگه بگب نرخش کم میشه؟تازه بالاترم میره 

عدد واقعیش رو که نن جون یه بنده خدایی هم میدونه پس چه لزومی داره با ذهن مردم یه کارایی کرد؟  

معمولا افرادی که در کودکی کارتن پینوکیو رو دیدن مدیران خوبی نمیشن چون از دروغ گفتن ترس دارن   

یکی دیگه از خصوصیات بارز مدیران انکار کنندگیه 

یعنی باخیال راحت همه چیز رو انکار کنه و اصلا ابایی از تابلو بودنش نداشته باشه 

اگه جایی گیر افتاد و دیگه جوابی نداشت بزنه زیر همه چی و بگه اصلا من اون مدیری که شما میگید نیستم٬فقط شباهت زیادی با سوژه موردنظر دارم٬بعدشم کلی علیه طرف حرف بزنه 

 

یکی دیگه از خصوصیات مدیر خوب انتقاد پذیریشه 

باید کاملا نقدها رو بشنوه و خودش رو سپر انتقادات قرار بده

هرچی میگردم مثالی بهتر از فوتبال به ذهنم نمیرسه تا بتونم روشنتون کنم  

قلعه نویی یادتونه اگه یادتون هم نیست فرقی نمیکنه چون تمام مربیان وطنی همینجوری تشریف دارن

بعد از باخت و حذف تیم میگن مقصر من بودم و همه مسئولیت شکست رو قبول میکنم ولی بعد جوری صحبت میکنن که کوچکترین ایرادی رو به خودشون وارد نمیدونن تازه یه چیزی هم طلبکار میشن.این الگوی یه مدیر انتقادپذیره  

مدیر موفق هیچ وقت نظرش رو واضح نمیگه.خب اینم توضیح بدم؟ 

فرض کن تو جمعی هستی که هم پرسپولیسی هست هم دور از جونتون استقلالی 

شما هم از فوتبال متنفری.اگه مدیر خوبی باشی طوری عمل میکنی که اونا فکر کنن عشق فوتبالی و هرگروه هم به این نتیجه برسه که طرفدار اونایی.درست مثل اون بنده خدایی که بعد ۲ سال نفهمیدیم کدوم وریه٬فقط میگه من سر حرفم هستم حالا معلوم نیست حرفش چیه 

فهمیدید منظورم کیه دیگه؟  

 

مدیر باید صبور باشه و پله های ترقی رو یکی یکی طی کنه البته درستش اینه که بگم مدیر باید زیر آب بالایی هاش رو با احتیاط بزنه.باید حواسش باشه که بی گدار به آب نزنه و با زیرآب زنی اشتباهی٬خودش رو گرفتار سیل نکنه 

مدیر باید دائم و ال... باشه

چیه فکر بد نکنید٬منظورم اون چیزی نیست که تو ذهنته

میخواستم بگم مدیر باید دائم والجلسه باشه و براحتی با هرکسی ملاقات نکنه و درب اتاقش همیشه بسته باشه اگه اینکار رو نکنه از ارزش میفته ودیگه هیچکی واسه دیدنش به این در و اون در نمیزنه.بقول معروف گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده 

چرا اونجوری نگاه میکنی؟درسته ربط نداشت ولی بجاش یه ضرب المثل یاد گرفتی 

 

مدیر نباید ازدواج کنه٬اگر هم ازدواج کرد باید فکر کنه زن نداره٬اصلا واسه اینکه روح و روانش آسوده باشه باید فکر کنه هیچ خانواده ای نداره و از زیر بته عمل اومده 

آخه مدیران بدلیل خدمات شایانی که واسه مردم انجام میدن زیاد از سوی مردم با الفاظ پسندیده و ناپسندیده(فحش های باکش و بدون کش) مورد عنایت قرار میگیرن 

کلا جنس پوست مدیر باید از پوست اسب آبی یا کروکودیل یا لاک پشت باشه 

 

۱-ظاهر 

  

مدیر باید از نظر ظاهری مدیر باشه٬یعنی چی؟ 

مدیر هرچی ریش بیشتری داشته باشه بهتره هرچند جدیدا این دیگه جز شرایط اصلی نیست 

 چه بسا مدیرانی که مورچه روی صورتشون اسکی میکنه و به قول معروف صورتشون پاک پاکه درست مثل مغزشون 

مدیر نباید زیاد به نظافت اهمیت بده 

هرچقدر لباسهاش شلخته تر و اتو نکشیده تر باشه بهتره 

سعی کنه کفشهاش رو واکس نزنه تا بگن این بنده خدا همش سر پروژه است  

دکمه های پیراهن باید تا دونه آخرش بسته باشه جوری که بسختی نفس بکشه  

شلوار جداقل باید چندسایزی بزرگتر از سایز خودش باشه٬یعنی چند نفری تو شلوار جا بشن 

اصلا بهتره از نوع خمره ای باشه تا حرف و حدیثی درست نشه  

ترجیحا نباید بوی خوبی ازش به مشام برسه٬خیلی خوبه که بوی تخم مرغ گندیده بده٬این بو رو میشه با نشستن جورابها به مدت ۲ هفته تامین کرد.باید حتما در مراسم نماز جماعت اداره حاضر بشه تا این بو رو به مقامات بالاتر برسونه ولیاقت خودش رو نشون بده

اگه خدا ناکرده مجبور به استفاده از عطری شد نباید غیر از بوی گلاب باشه البته اینم قباحت داره والا 

یکی از پله های ترقی همانا چفیه ست٬بنداز تا رستگار شوی  

نکته دیگه استفاده از انگشتر عقیق با نگین خرکیه٬هرچی نگین بزرگتر بهتر 

راستی سعی کنید که یقه زیرپوشتون از زیر پیراهن مشخص باشه  

نکته دیگه ای که درباره ظاهر به ذهن این حقیر میرسه اینه که یه دعا توی جیب پیراهنش بزاره و سایز دعا طوری انتخاب بشه که لبه دعا از جیب کاملا بیرون باشه تا دعا به هدف بخوره  

نکته مهم دیگه اینه که همه باید بفهمن شما اهل عبادتی.باید آثار مهر رو پیشونی بمونه که بهترین کار داغ گذاشتن روی پیشونیه البته برای اینکار توصیه میکنم به اساتید فن منجمله حاج حبیب کاشانی مراجعه کنید(زیاد پیش ایشون نمونید چون میترسم اون قسمت اجیر کردن افراد برای فحش ناموس دادن و زدن رو هم یادتون بده)    

اینجا رو یکم یواش بخونید یا اصلا از من نشنیده بگیرید.مدیر باید از منطقه نشیمنگاه خودش قرص و محکم باشه٬چون معمولا زیاد روی صندلی میشینه و فشار زیادی به اون موضع وارد میشه٬بالاخره مدیریت خیلی سخته

 

  

 

بعنوان نکته آخر باید بگم اصلا سعی نکنید در رشته تحصیلی و تخصصیتون به درجه مدیریت برسید.آخرین نفری که اینجوری پست گرفت ۱ سال بعد از دایناسورها منقرض شد 

 

 من موندم چرا خانوما دارن با دقت میخونن.یادم رفت اول بگم مهم ترین شزط واسه مدیر شدن اینه که مذکر باشید 

 

پی نوشت:گیر ندید پستم طولانی بودا٬اگه دوست دارید بفهمید من چقدر دراین زمینه انتقاد پذیرم انتقاد کنید تا در پست بعدی رکورد بزنم. 

فرض کنید هر روز آپ کنم روزی ۱ خط هم بنویسم از این بیشتر میشه ها.   

 

 

  

نظرات 74 + ارسال نظر
پونه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:05 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

یارانه اییه لطفا پول چایی رو حساب کن خرج زیاده خب

من که یارانه نگرفتم هنوز

پونه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:06 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

به سلامتی و دلی خوش صدر نشین لیک برتر نیز شدیم

خوش به حالت چه سعادتی

پونه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

خب مثل اینکه کسی نیست

نه راحت باش

پونه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

یه پول چایی با دوتا کامنت اضافه بهم بدهکاری

پونه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

معذرت میخام 4 تا کامنت اضافه

برو دقیق حساب کن بعد بیا بگو

کوروش شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:55 ب.ظ http://shabeakhar.blogsky.com

اگه اجازه بدی می خوام تو رو لینک کنم.اجازه میدی؟

خواهش میکنم آقا باعث افتخاره

عاشق شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:53 ب.ظ http://blindeyed.blogsky.com

الان دیگه شرایط ظاهری رو نمی خوان . همون شرایط عمومی کافیه. ما که جدیدا مدیران اداره مون به شکل مرموزی ماشاالله هیکلی شدن. همه تریپ لبنانی ولی تمیز و مرتب... البته شرایط عمومی را دارند ها...

خدا حفظشون کنه برای ما و شما

جیم انور شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ http://zdelneveshte.blogspot.com

خدا رو شکر که شرایط مدیر بودن ، مذکر بودنه. وگرنه فک کن ... جای مهر رو پیشونی زن رو که نمیشه دید، چون زیر چادره، هیچ بویی هم نباید شنفته بشه حتی بوی پا چون گناه داره. تازه نماز جماعت هم که میره ، مدیر بالادستی نمی تونه ببینتش.
پس این قضیه به دلیل نبود شرایط برای خانم ها محقق نمی شه و گرنه کسی با خانم ها مشکلی نداره

ایول بالاخره دلیلش رو کشف کردی
گفتم باید یه دلیل قانع کننده ای داشته باشه ها

ما (ریحانه) شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir

والا ما به همون کامندیش هم رضایت داریم مدیر شدنمون پیش کش!!!۱
در ضمن کی گفته مدیر باید مرد باشه؟ هان؟ طولی نمیکشه که همه مذکر ها رو از عرصه مدیریت میکشیم پایین و خودمون عرصه رو به دست میگیریم.. حالا ببین...

نه پس فکر کردی قراره مدیر بشی؟مگه الکیه؟
از شما خانوما والا هیچی بعید نیست
بابا من که کلی براتون کلاس گذاشتم که شما این خصوصیات رو نداری باید اینجوری بزنی تو پرمون؟

ترنج یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ق.ظ http://toranj90.blogsky.com/

ایول اقا کوروش اون قانون سوم نیوتن را چطوری کشف کردی؟

زیر درخت مدیر واستاده بودم و یه مدیر از درخت افتاد روی سرم و ...

کیانا یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااام من اومدم
دیر اومدم اما خب اومدم دیگه حالا چرا دعوا میکنین؟؟؟؟؟؟؟
بچچه که زدن نداره

حالا به مدیرای مجرب این مملکت که از هیچ نظرکم و کسری ندارن و کل این دنیا انگشت به دهن موندن از این همه توانایی رو مسخره میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بگم بیان اخراجت کنن؟؟؟؟اگه زیر آبتو نزدماز فردا دنبال یه شغل جدید باشین

سلاااااام
خوش اومدی.کجا دعوات کردم؟شک داری؟
اینا همش تعریف و تمجید بود من مخلص همه مدیران هستم
زیرآب من رو بزنی؟هررررررررررررررررررر

حدیث یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:28 ب.ظ http://khatkhatihayman.blogfa.com

قصد آپیدن ندارین شما؟

حالا که زوده بابا

حدیث یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ب.ظ http://khatkhatihayman.blogfa.com

قصد آپیدن ندارین شما؟

همون بالایی

مستوره یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ http://shaparaksh.blogfa.com/

گرچه مطلب شما بسیار طنزآمیز بود ولی جای بسی تاسف داره که همه مدیران ما اینجورین

بله واقعا جای تاسف داره

حبیب یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:54 ب.ظ http://artooni.blogsky.com

این یعنی چی؟الان خندیدی شما؟متوجه منظور پست شدی؟

فلوت زن دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام.

من موندم این همه تجربه و اطلاعات از کجا اومده ؟!!!!
احتمالاً مدیری نبودی ، یا نیستی ؟!!!
بگو ، کاریت ندارم !

سلااااااااااااام
چه زرنگ٬خودم رو لو بدم؟
من؟کی؟کی؟کجا؟

فلوت زن دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

پستت طولانی نیستش که !!! کی میگه ؟!!! [آیکون همدردی]

ممنون از ابراز همدردی

کیانا دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:04 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

هنوز اخراج نشدی جناب مهندس؟؟؟
ما عملیات زیراب زنیو انجام دادیمممم

هه هه فکر کردی به همین راحتیه؟بپا سیل نبردت

هیشـــکی! دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.hishkii.blogsky.com

سلام عزیز..
آقااااااااااااااااا هر کی ناراحته نخونه خب یه وختایی اگه پست کوتاه باشه نمیشه اصل حرفو زد یه جورایی ناقص میمونه..خب باید طولانی باشه دیگه...
مرسی از پست کامل و جامعت

سلااام
ممنون از حمایت شدیدتون
حالا شما هم زیاد خودتون رو ناراحت نکنید

تلاش دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

سلام..
منتظر پست جدیدیم!

بنویس دیگه..
می خوای سوژه یدم؟

سلام
چششششششششم
لطف میکنید اگه سوژه بدید

داداشی دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://dashmashti.blogfa.com

سلام اخوی
تبارک الله احسن الخالقین، برادر چه نطق گیرایی دارید فیض بردیم، به وفور مستفیض شدیم

تا یه جاهایی باهات موافقم ، ولی با ظاهری که توصیف کردی موافق نیستم، الان مدیرا کلا تو کار بترکونن چون عقل مردم به چششونه و به مارک لباسای بالا دستیا، حتی خود کارمندای زیر دست اگه رئیسشون شیک نگرده آدم حسابش نمیکنن. اینو به عینه دیدم

سلام برادر
قابل نداشت.صلوات
بله حق کاملا با شماست

لژیونلا دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام
ایکاش این پست رو سالها قبل از این مینوشتید تا اینهمه مدت وقتمون صرف پیداکردن علت عدم انتخابمان برای پستهای مدیریتی نمیکردیم.

سلام
اونموقع من سعادت داشتن وبلاگ و شما سعادت آشنایی با من رو نداشتید خانوم دکتر

محدثه دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:34 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

دقیقاااااا!!!

چی؟؟؟!!!!!!!

آوا سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:46 ق.ظ

مملکت اسلامی ایرانیس دیگر
جز این چه می توان انتظار
داشت!!! اوهوم!!
یاحق...

هیچ انتظاری بانو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد