سفر به شهر میرزا

 

پیش نوشت:دوستان عزیز چند وقتی(نمیدونم چقدر باشه یکماه شایدم کمتر یا بیشتر)دسترسی به اینترنت با هرنوع سرعتی حتی در حد موتور  سه چرخه های قدیمی رو ندارم.ما را ببخشایید و بیامرزید و حلالمون کنید،باشد که از دعاهای خیر شما بزرگواران٬عمو اینترنت حوالی ما آفتابی شود اونموقع من خفتش میکنم و به راحتی نمیزارم بره.به هرحال حواستون باشه بچه مچه ها نیان اینجا رو انگولک کنن و تن ما رو تو قبر نلرزونن

 

چهارشنبه صبح سر کار بودم

تو فکرو خیالم حسابی سرخوش بودم که آخر هفته ست و جمعه میتونم حسابی بخوابم

تازه به برکت دین پر معصوممون یکشنبه هم تعطیل بود

باز هم به برکت رقص و پایکوبیه مجازی که  در مراسم همون عزیزان خط بالایی انجام میشه و

خستگی مفرطی که از این جشنها حاصل میشه ما ایرونی ها چیزی رو ابداع کردیم

به اسم بین التعطیلین

در این روزها بخورید و بخوابید و بنوشید و بیاسایید،باشد که محشور شوید در کنار محبوبتان

باز زدم به جاده شوسه

تو همین توهمات بودم که کیامهر زنگ زد

بعد از تیکه پاره کردن تعداد قابل توجهی تعارف و تیکه،کیا گفت بریم مسافرت؟

منم موندم تو رودرواسی و گفتم بریم(لعنت بر دهانی که بی موقع باز بشه،همیشه که قالب پنیر نیست بیفته بعضی وقتا استراحته که به فنا میره)

گفتم کجا بریم؟

گفت درباره ش صحبت میکنیم 

 

هنوز تو  توهم این مکالمه و بلایی که سر خوابم اومده،بودم که هلیا بانو زنگ زد

هلیا بانو گفت نظر مهربان بانو اینه که بریم اصفهان  

چند دقیقه بعد زنگ زد گفت بریم کهکیلویه و بویر...(یادم رفت اسم کوچیکش رو) 

هنوز تو نقشه اینجا رو پیدا نکرده بودم که دوباره گوشیم زنگ خورد و گفت بریم ابیانه 

منم حرف گوش کن،هرچی میگفت میگفتم چششششششششششششم 

هنوز نتونسته بودم این شهرها رو تو ذهنم حلاجی کنم که زنگ زد و 

گفت مهربان میگه بریم دبی 

چشمام داشت میزد بیرون 

آخه تو این تعطیلی بلیط اون بلاد کفر گیر نمیاد که 

گفت مهربان قیمتش رو هم گرفته میگه....تومان 

بابام جان این که پول آب معدنیه الکل دار هواپیما هم نمیشه 

 

خلاصه سرتان را درد نیارم تا فردا عصر که ما روانه منزل کیا شدیم 100 تا شهر عوض کردیم 

وقتی رسیدیم خونه شون گفتم مثل بچه آدم بیایید بشینید،هرکی هرجا رو دوست داره با دلیل بگه بعد رای میگیریم  

مهربان بانو که سوزنش رو اصفهان گیر کرده بود واسه همین ایشون رو زیاد جدی نگرفتیم  

کیا هم که اصولا روی حرف بانو حرف نمیزنه،البته اینبار میگفت من دلم هوای دریا کرده 

یه جورایی هوس آبتنی کرده بود.براش فرق نمیکرد اگه هتل اصفهان استخر و جکوزی داشت میشد جای دریا بهش قالب کرد  

هلیا هم دنبال جاهای رمانتیک بود مثل جنگل و دشت و دمن.حالا این مکان میتونست همون پارک کوچیک جلوی خونه کیا اینا باشه یا دور 4 تا گلدونی که گوشه خونه شون بود  

تو اینا از همه منطقی تر من بودم.چرا اونجوری نگاه میکنید؟یه بار هم که شکسته نفسی رو کنار گذاشتم شما گیر دادید ؟ 

هر پیشنهادی میرسید سریعا فاصله اون شهر را تا خودمون از رو سررسید پیدا میکردم و اگه باهاش حال نمیکردم با یه بهونه و دلیلی بدون هیچ گونه عوارضی کنسلش میکردم 

دیدم از همه جا بهتر گیلانه 

هم دریا داره،هم جنگل و هم جای تاریخی که بشه به اسم اصفهان به بعضیا قالبش کرد 

مهربان بانو بنده خدا تا نزدیکی های رشت فکر میکرد داریم میریم اصفهان.تو تاریکیه هوا امامزاده هاشم رو بجای منار جنبون انداختیم و روخانه سپید رود رو هم جایگزین زاینده رود خشکیده نمودیم 

 

من کلا و علی الخصوص تو این مسافرت بسیار دموکراتیک  عمل میکردم 

هر جا میخواستیم بریم به شور میزاشتیم،همه پیشنهاداتشون رو ارائه میکردن و  

در نهایت و بعد از رای گیری من هرآنچه صلاح میدونستم عمل میکردم   

از آنجایی که بنده آدم کم رویی هستم باز هم آوردن ماشین و 

بازی کردن نقش راننده به من واگذار شد  

نتیجه مهمی که از این مسافرت بدست آمد این بود که کیا باید رژیم سختی رو بگیره تا دفعه بعد بتونه تو ماشین جا بشه آخه در مدت کوتاهی که ایشون رانندگی کردن،شکم مبارکشون به شدت دست و پاگیر و بهتر بگم فرمونگیر بود و یکی دوباری فرمون توسط شکمشون قفل شد و نزدیک بود بریم ته دره 

 

البته مهربان بانو هم مثل من خیلی به نظر بقیه احترام میزاشتن.کلا انگار غیر ایشون کسی تو ماشین نبود.هرچی آهنگ چرت و پرت بود باید همه گوش میدادیم ولی اگه ما یه آهنگی میخواستیم که ایشون نمیپسندیدن اونقدر تو سرمون میزد که این چه سلیقه ایه و... تا ما هم عطای آهنگ رو به لقایش ببخشیم 

 

هرچی طرح ریختیم که این دو روز رو بریم خونه یکی از دوستان وبلاگی تا در هزینه ها صرفه جویی بشه نشد.دوستان زرنگتر از ما بودن 

اون از بهنام که در خونه شون رو با وجود اینکه خونه بودن باز نکرد و بعدش کلی خالی بندی کرد برامون و در یک حادثه ساختگی کل اقوامشون رو به کشتن داد

اون از...که ...             ولش کن نگم سنگین ترم.باشد تا جبران کنیم در همین دنیا  

دریا بسیار خوب بود،به برکت سال تلاش مضاعف همشهریان گیلانی دریا را پر از آب کرده بودن،دستشون درد نکنه  

میگن رو حرف بانوان محترم زیاد نمیشه حساب کرد الکی نیست دیگه(البته ببخشیدا،شما جدی نگیرید)هلیا بانو بهمون گفت با حیال راحت برید تو آب.من یه کرمی دارم که معجزه میکنه،هر نوع سوختگی رو  در هرجایی درمون میکنه. 

روز اولی که رفتیم دریا باز من جانب احتیاط رو رعایت کردم و مقداری کرم ضد آفتاب از بانوان محترمه کش رفتم و صورتم را آغشته کردم به آن ولی از بقیه اعضای بدن غافل شدم.

چشمتون روز بد نبینه،بعد دو روز شنا،چنان بلایی سرمان آمد که اون سرش ناپیدا 

بعد چند روز هنوز نتونستم در هنگام خواب طوری قرار بگیرم که کمر و سایر نواحی پشتانی ام با زمین ارتباط برقرار کنه 

 

جونم براتون بگه روز جمعه رفتیم امامزاده ابراهیم واقع در شفت 

نمیدونم رفتید یا نه،جای بسیار خوبیه فقط نباید روز تعطیل برید.من 10 باری رفتم و بسیار عالی بوده.تو راه کلی از اونجا تعریف کردم ولی وقتی رسیدیم اونجا و اون ترافیک وحشتناک رو بخاطر روز تعطیلی دیدم بخاطر اینکه مورد عنایت کیا قرار نگیرم چند دقیقه ای از نظرها محو شدم.  

بار اولی که با هلیا بانو رفته بودیم کنار یه آبشار کوچیک نشسته بودیم(حدود 8 سال قبل) اینبار که رفتم دیدم یه پلاکارد اونجا زدن که به قتلگاه خوش آمدید(حیف شد یادم رفت عکس بگیرم) آخه رفتن به قتلگاه که خوش آمد گویی نمیخواد 

با بلوک سیمانی اتاقکی درست کرده بودن و ار مردم پول میگرفتن تا از آب قتلگاه بعنوان تبرک ببرند،یه جایی هم درست کرده بودن بعنوان روشن کردن شمع و شمع قتلگاه میفروختن  

من موندم چرا تو این چند صد سال نفهمیده بودن مرحوم کجا به قتل رسیده حالا یه دفعه کشف کردن؟نمیگن باید زودتر اطلاع رسانی کنن؟من خودم یه بار اونجا نشسته بودم،اگه کسی من رو میکشت کی جواب خانواده ام رو میداد؟حالا پای من رو بعنوان قاتل وسط نکشن شانس آوردم  

به نظرم دفعه بعد که برم اونجا یه پاساژ زدن به این بزرگی و سر درش نوشتن:پاساژ قتلگاه  

اجناسی هم که بفروش میرسه عبارت است از:لواشک و مربای قتلگاه،قلیون قتلگاه در طعمهای مختلف،گل سر قتلگاه،آخرین ورژن فیلم دزدان دریای کارائیب قتلگاه،لباس مجلسی قتلگاه،سوالات سال بعد کنکور،لپ تاپ مارک ghatlle،دعای از قتل گذشته قتلگاه،دمپایی پاره،روحی شکسته، سماور سوراخ 

  

فکر کنم اگه خدا قبول کنه این سفر آخر من با کیا بود،به دلایل زیر: 

 

۱- 

ایشون به هیچ وجه من الوجوه حاضر نیست اون ابوقراضه(سالی) را برای سفر جل کنه   

۲- 

ایشان وقتی میخوابد که من بیدار میشم و بالعکس.کلا یه جورایی مشکوکه این بچه   

۳- 

من سرجمع با جمیع مخلفات،خودم رو بکشم میشم 50 کیلو.کیا حداقل 2 برابر من وزن داره.حالا شما تصور کنید غذا رو بیارن سر سفره.این سفره غذا برای من در حکم سونا میمونه وبرای وزنم خطرناک .چون اگه یکم دیگه وزنم کم بشه در مواقع باد شدید نمیتونم از خونه بیرون بیام   

۴- 

ایشون وضعشون خوبه و ما فقیر و فقرا رو درک نمیکنن.من کنار خیابون هم میتونم شب رو به روز برسونم و بالعکس ولی ایشون به کمتر از هتل با یه گونی ستاره راضی نمیشن   

۵- 

همونطوری که از اسم وبلاگ فرد مورد نظر مشخصه ایشون کلا جوگیر هستن .رفته بود تو آب،کله رو انداخته بود پایین و میرفت جلو.فکر میکنم از شوق اناث اونور آبی بود آحه نه اینکه چشماشون خیلی قویه از اون فاصله هم میدیدشون.به هرجال من نمیتونم جواب خانواده اش رو بدم  

۶- 

آدم با یکی مسافرت میره که اگه خدای نکرده بعلت پاره ای از مسائل مترقبه و غیر مترقه به لباس همسفرش احتیاج پیدا کرد بتونه ازش قرض بگیره.حالا به نظر شما وقتی سایز ایشون 3 ایکس لارجه و من اسمال،چه باید بکنیم؟؟؟؟؟!!!!  

۷- 

بزار یه جمله معروف از مهربان بانو بگم: 

کیا دیگه گندش رو درآوردی با این عکس گرفتنت 

این حالت رو در نظر بگیرید که من لب پرتگاه دارم سقوط میکنم و دارم کمک میخوام یا دارم تو دریا غرق میشم.ایشون میگه وایستا یه عکس تو این حالت ازت بگیرم بعد میام.ما هم در این وضعیت بغرنج باید براشون فیگورهای اخلاقی و غیر اخلاقی بگیریم 

 

۸- 

پاشید برید خونه تون دیگه.اینم شد کار؟من پشت سر کیا حرف بزنم،شما بیایید بخندید؟والا با این خواننده هامون 

 

کیا میدونم ناراحت نمیشی میگما(اگه میخواستی ناراحت هم نشی با این جمله شدی)  

 

نظرات 90 + ارسال نظر
محدثه جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:52 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

اووووولللللللللللل!!!
هورررا!
برم بخونم بیام!

آره دخترم بخون بعد بیا

محدثه جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

یه چیزی ساختن جدیدا به اسم کافی نت!
مخلوق جدیده!!!

آخه منه پیرمردرو اینجور جاها راه نمیدن.تازه زشته

محدثه جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

پس حسابببی خوش گذشته!!!
حالا کرمه خوب بود؟
اثر کرد؟
یعنی با اون جمله ی یکی مونده به آخری ما نباید بخندیم؟؟!!!!
خب من خندم اومد کللی هم خندیدم!!!!
هرررررررررررررررر!!!!

کرمه همچین خوب بود که الان تازه سوزشش افتاده و داره به مراحل باحالش میرسه
بخند شما نوش جونت

علیرضا جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

و ناگهانننننن






ما دوم میشویم !

همچین ناگهان هم نبود.۲۴ ساعت از اکران گذشته کسی اینورا نمیاد

علیرضا جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

خدا سایتونو از سر این بلاگستون کم نکنه
نوشته هاتون معجزه میکنه وقتی جای لوله باز کن استفاده
دل گرفته رو همچین باز میکنه بیا و ببین

ممنون علیرضا خان
دست شما درد نکنه با این تشبیهتون.شما که کلا زدی تو برجک ما

ماهی تنگ بلور جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ب.ظ http://parspalace1.persianblog.ir/

اینی که تو گفتی به نظرم اومد تو چهل گیس بودی که تو قلعه دیو اسیر شده.....ولی میگن هر کسیو از رو دوستاش بشناس...گفتی کیامهر چه جور آدمی بود؟!!!

جدا میبینی من چقدر مظلومم؟
کیامهر گلهههههههههههههه

هلیا جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

به نظر من شما دفعه بعد چند تا ویلچر هم با خودت بیار .
واسه وقتی ما خسته و کوفته ساعت ۲ نصف شب میرسیم هتل و شما به زوووووووووووووووور میخوای جنازه های ما رو ببری دم ساحلی که ۱۰ کیلومتر تا هتل فاصله داره . و مدام هم تکرار کنین که آدم دو روز اومده سفر نیومده که بخوابه..............

میگم شما اینا رو اینجا نگو
میگن آدم هرچی میکشه از دوسته و همسر
باید رفت گشت دیگه نباید که همش خوابید

کیامهر جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

اولا که دعا می کنم هر چه زودتر اینترنت بدست بیاری
چون دلمون برات تنگ میشه
ثانیا تو وظیفته که ماشین بیاری
اصلا من ۱۵ سال رو تو سرمایه گذاری کردم واسه همین روزا
ثالثا دست هلیت درد نکنه با این کرمش
هنوز که هنوزه کت و کول و کمرم میخاره
الان به فاز پوست پوست شدن رسیده
رابعا امامزاده ابراهیم خیلی باحال بود و خوش گذشت
فقط خیلی شلوغ بود
اگه گوش تلخی و بدخلقی کردم ببخشید رفیق
من از شلوغی متنفرم
خامسا بنده خدا اگه با من رفیق نمیشدی
تا اخر عمرت هتل می رفتی خداییش
شما اراکیا ... استغفرالله
دست تو بود که می خواستی تو ماشین بخوابی
سادسا دفعه بعدی که رفتیم دریا
همچین ابت میدم که دیگه از این پستا ننویسی
ولی در مجموع خیلی پستت خوب بود کورش
با مهربان خوندیم و خندیدیم
دمت گرم

اولا که ممنون
دوما که دفعه بعد میبینی وظیفه کیه.میخوای وظیفه رو....
سوماراست میگی منم حسابی ازش تشکر کردم.پس شما هم به فاز باحال پوست پوست شدن رسیدی؟
چهارما کی گفته بدخلقی کردی؟اینا فقط شوخی بود.شما گلی داش
پنجما جواب نمیدم چون روت زیاد میشه
ششما اونجا میگم غلط کردم همه چی حل میشه
خیلی مخلصم

ما (ریحانه) جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir

ها من میگم چرا جو بلاگستان آرومه و متشنج نیست ها.. نگو شما دستت از نت کوتاهه...
بیچاره کیامهر خان دلش خوشه رفیق داره!!!! با این ورژن جدید رفاقت دیگه نیازی به دشمن نیست که...
و اما بعد...
ایشالا که همیشه به سفر و ددر.... خوشی و خرسندی و صد البته بی نتی.. ما یه نفسی تازه کنیم بلکه!!!!

هنوز که کوتاه نشده قراره کوتاه بشه
ای بابا باز یه خانوم اومد میخواد دعوا بندازه
چیه میخوای دور از چشم من شلوغ پلوغ کنی؟

هاله بانو جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

سلام جناب تمدن
الان یه سوالی اینجا پیش اومد که خیلی مهمه
شما واقعا اراکی هستید؟؟؟؟؟

سلام هاله بانو مبارکا باشه
من اراکی نیستم بابا این کیا شلوغش کرده

هاله بانو جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

پس شما بدون اینترنت هستید که به جمع علاف ها نپیوستید
گفتم آخه کم پیدا شدید ...

قراره بدون اینترنت بشم

دلارام شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ق.ظ http://delaramam.blogsky.com

به به همیشه به گردش و دور همی مخصوصا با همچین دوستان نازنینی . ایشالا دفعه بعد از خاطرات سفرهای اروپاتون بنویسین .

خدا از دهنتون بشنفه
قول میدم اگه برم واسه همتون دعا کنم

مومو شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ق.ظ http://mo-mo.blogsky.com

پس همچنان باید منتظر مسافرت های زنجیره ایتون باشیم!
ایشاللا اینبار دوبی! اصلا دوبی چرا ؟ تایلند... اروپا! آمریکا ... اقیانوسیه!!!

همینم مونده که برم بلاد کفر اونم اونجا بعد بیام واسه شما تعریف کنم

گل بانو شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ق.ظ http://www.zizigolbanoo.blogfa.com

سلام کوروش خان!
-- دیگه با نظر آخرت رگ غیرتمون ورقلمبید.
-- دایم به گشت و گذار!
-- بابا تو خبر کردی اومدی ولایت ما اونوقت گله می کنی؟؟!!
-- بابا دموکرات!!!!!!
-- قدر دوستت، کیا رو، بدون! اگه ما اینهمه که بار این بنده خدا کردی بار یکی از دوستامون می کردیم...!!!!!

سلام بانو
شما که اصلا ازتون خبری نیست که خبرتون کنیم.تازه معلوم شد اهل شمالید
دوست به درد همین کارا میخوره دیگه

بهنام شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

من واقعآ نمیدونم باید چی بگم؟؟؟

خیلیییییییییی بد شد.............

به خدا ساختگی نبود حتمآ باید بمیریم که باور کنی؟!

ااااااااااه

اصلآ باورم نمیشه اومدین و رفتین و خونه ی ما نیومدین!

لعنت به این شانس

نگاه کن الان داره تو دلش میخنده و لذت میبره از این کارش
شوخی کردن داداش میدونم مشکل پیش اومده بود.اینا همه شوخی بود سلامتیه شما واسه ما کلی ارزش داره

شازده کوچولو شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ق.ظ http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

میگم خوب شد نظر کیا رو هم در آخر پست پرسیدید؟
حالا کوروش خان شما و بچه ها دلتون نمی خواست تو شمال مارو ببینید اشکالی نداشت ولی جهارتا آدرس درست و حسابی دیدنی و خلوتتر و بازارای خوب برای خانومای جمعاماکن تفریحی مذهبی زیارتی سیاحتی تجارتی و که می تونستیم پای تلفن بهتون بگیم
به خدا من صد بار به کیا و مهربان گفته بوذم دیگه سلیقتون نشد دیگه
منم گفتم دیگه هیچ وقت به کیا نه میگم بیا نه اصرار می کنم.
خداروشکر که بهتون خوش گذشته

اینجوری نفرمایید.آخه ما سمت شما نیومدیم اونجا واسه 2 روز کمه.قراره یه 10 روزی بیاییم سمت شما
میگم بیخیال آدرس بازار شو.دنبال دردسر میگردی؟
منکه نشنیدم شما دعوتی بکنید(آیکون آدم حرص درآر)

شازده کوچولو شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ق.ظ http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

بهنام جان نگران نباش خطر از بیخ گوش هردومون پرید بچه ها الان دیگه تو خونه خودشون

بچه ها ببینید من راست گفتم

آناهیتا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ق.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام جناب تمدن
خیلی قشنگ زیر آب رفیق زدین
خیلی قشنگ تر نقش دموکرات و بازی کردین!
در کل خوب بود دیگه به هر حال رفیق شما آبی هستند و نمیشه خیلی ازشون دفاع کرد!
این بهنام هر اخلاق گندی داشته باشه بی معرفت نیس.واقعا در دسترس نبوده وگرنه به بهترین شکل از شما پذیرایی می کرد! البته بهنام هم بد رنگ خیلی نمیشه ازش دفاع کرد...همین بسشه!
همیشه به سفر و گردش و خنده...

سلام آنا قرمزی
خوشحالم که دموکرات بودن من کاملا مشخص شد
همین بدرنگ بودن برا هردوشون کافیه.دیگه چه اخلاقی از این گندتر؟
شاد باشی و سلامت

م . ح . م . د شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ق.ظ http://baghema.blogsky.com

دلتم بخواد با بابابزرگ جان بری مسافرت ..

بهتر از اون کی رو میخوای ؟!

پا میشدید مجردی میامدید اراک میرفتیم کرهرود و اونورا !

مثل اینکه وقتی ایشون اومده اراک خیلی خوش گذشته ها
شفاف سازی کن ببینیم
بله اونم تو برنامه هست

م . ح . م . د شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ق.ظ http://baghema.blogsky.com

دلمن برایت تنگ میشود کوروش خان ...

ایشالله با یه اینترنت خیلی پر سرعت تر برگردی ...

ما هم دلمان تنگ میشود محمد جان.ولی نه دلت خوشحالیا،خیلی تابلوئه

پونه شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ق.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

کلی خندیدم
همیشه به سفر و خوشی
شما اگه روغن بچه یا روغن زیتون میزدید اینطور نمیشد پوستتون

قابل شما رو نداشت
خب اینا رو باید قبلش میگفتی نه الان

وانیا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ق.ظ

به به
اگه میدونستم اون تشر برا گذاشتن پست اینقدر زود جواب میده زودتر تشر زده بودم
همه اومدن از کیامهر دفاع کردن من اومدم تو زمین شما جناب تمدن
کیامهر خیلی گله اصلن وجوده بلاگستان به وجودش بسته است خودت که میدونی نیازی نیست من زیاد قضیه رو موشکافی کنم ماشین که مهم نیست فدای سرتون تو کیامهر ندارین
بعدشم شما اینقدر تنهایی فسفر سوزوندی یادت باشه سفر بعد از کیامهر قرض کنی
این کرم هم سره کاری نزنین میخان زیرپوستی پوستتونو بکنن چقدر شماها ساده این؟
آقا شما چیکار داری به سایز مردم خودت تلاش کن وزن اضافه کن
عکس خاطره است حالا نمیخای نرو بگیر ازش اجباری نیست
بده رفتی هتل؟حالا خودت بیشتر کیف کردیا
مگه لباس نبردی؟که میخای قرض بگیری؟
فیگور غیر اخلاقی رو شفاف سازی کن برادر من
زیاده عرضی نیست
حال کردی دفاعیه رو



بالاخره باید رو تهدیدات حساب ویژه باز کرد
میگم خوبه شما اومدی از من دفاع کنی.کلا من رو کشتی و رفتی
میگم یکم هم از بقیه دفاع کن.یاد این وکیل های تسخیری افتادم

سارا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ق.ظ http://www.semi-elf.blogsky.com

خدایی دمت گرم کلی خندیدیم
ولی بسیییییاااااااااااااااار زیرکانه و خلاقانه زیرآب رفیق شفیقتون رو زدین
بازم دمتون گرررررررررررررررم

این خنده گوارای وجودتون
من و زیرآب زنی؟محاله محاله

کیانا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

سلاااااام کورش خاااان
من نمیخااااااااااااااااااااااااااااااااام ....من دیشب واست کامنت گذاشتم ...بعد محمد بووودم اما ثبت نشدههههههههههههههههه جامو پس بدهههههههههههههههههههههههه

ببخشید یه چن تا سوال داشتم
سوال اول: ...میشه اسم اون کرمو بگی ،خیلی باحاله هاااااا ...واسه مردم آزاری میگم ،میخام بدم یکی استفاده کنه بعد بهش بخندم ...البته الانم دارم به شماها میخندمااااا...دست هلیا بانوت درد نکنه
سوال دوم: شما چرا اینقد تابلو خالی میبندی؟؟؟؟ اخه شما 50 کیلویی؟؟؟ نه خداییش میخام بدونم ؟؟؟ خیلی کم باشی 100 دیگه بعد با این حساب کیامهرخان میشن...
سوال سوم : تاحالا توجه کردی ادم اگه یه دوس مث شما داشته باشه دیگه کلن و به هیچ وجه من الوجوهی نیاز به دشمن نداره ؟؟؟؟؟
سوال چارم: واقعن کیامهر خان نکشتت هنوز؟؟؟؟ زنده ای؟؟؟؟شاید هنوز گرمی متوجه نشدی هااااا

خب دیگه فعلن به همینا جواب بده ....فک کنم بسه ...خاستم وقتیو که واسه پستت گذاشتم حلال کنم

خیلی باحال بووود ...نصفه شبی که خوندم داشتم خفه میشدم ...نمیشد بلند بخندم که بعد بقیه فک میکردن من خل شدم
ممممنوننننن

سلام کیانا بانو
خالی نبند.کامنتت رو بزار.میخوای جات رو با محمد عوض کنم؟
اولا اسمش رو نمیگم تا اول به خودت بخندیم
دوما باور نمیکنی؟تازه چند کیلوی اضافه کردم تا هم وزن یه گونی برنج بشم
سوما خیلی هم دلت بخواد از این دوستا داشته باشی
چهارما میخوای شر درست کنی بچه؟مگخ نگفتم نیا اینجا انگولک کن؟
پنجما منم حلال کردم نوش جونت
خدا رو شکر.خوبه دیگه ما خودمون رو سوژه کردی شما بیایید بخندید

کیانا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

یعنی کامنت و حال کردی؟؟؟؟؟؟؟
خاستم رکورد بزنمممممممممم

حالا شیرینیشم بده بهم ...نقدی حساب کن مشتری شیم

هر وقت شما پول خنده ها رو دادی منم شیرینی میدم
میخوای شماره کارت بدم؟

کیانا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

راستییییییییییییییییییییی یه چیزی یادم رف بگمممممم
این بهنام بدرنگ خالی میبنده ....
نمیخاس شما برین خونشون ...من میدونم (ایکون یه آدم شیطان صفت)

خیلی بدرنگه نبخشش

منم میدونم خالی بسته
شما این وسط میخوای یه دعوا راه بندازیا.حالا فرق نمیکنه با کیامهر یا بهنام
البته اینکه خوشرنگی همه معایبت رو پوشوند
زنده باد پرسپولیس

منجوق شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

کوروش جان اسنادش هم موجوده؟ عکس های سقوط از ژرتگاه رو می گم . بدون سند و مدرک که پشت سر کیا بد نگفتی ؟ ها؟ گفتی؟

بله تو گاو صندوقه
خیالت راحت من الکی دروغ نمیگم

کیانا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

کورش خان اگه منو نمیزنی میخام یه کامنت دیگه ام بذارم

نت نداری؟؟؟؟ خب حقته برادر من اینقد که بد استفاده میکنی ازش ...هی گفتم این کارارو نکن آخر عاقبت نداره گوش نکردی دیگه ...حالا بی نتی بکش
محدثه ام راس میگه هاااا کافی نت جدیدن کشف شده ....میتونی ازش استفاده کنی

راسی حرف کیامهرخان راجع به هتل راس بووود؟؟؟؟؟ میخاستی تووو ماشین بخابی؟؟؟؟ یعنی واقعن شما اراکی هستی؟؟؟؟؟
دیگه خداییش این آخرین کامنتم بووود،قول میدم دیگه نذارم

همینم مونده شما رو بزنم
کدوم کارا؟؟؟؟هااااا؟؟؟؟؟؟!!!!باز اومدی دعوا بندازی؟
جواب محدثه بانو رو هم بخون.نصفه شبی برم کافی نت؟
من؟کی؟کجا؟با کی؟
دیگه نیایی اینجا ها.بدو برو دم خونه تون

هیشـــکی! شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:33 ق.ظ http://www.hishkii.blogsky.com

وااااااااااااای ترکیدم از خنده مخصوصن شماره 7 خدا بود آره جمله معروف مهربان همینه
...
همیشه به گردش

خدا رو شکر که خندوندتون
شاد باشی

داداشی شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ق.ظ http://mario22.blogfa.com/

سلام رفیق
از فرمایشات جناب عالی معلومه که خیلی خوش گذشته جای دوستان و آشنایان بلاگستانی خالی
همیشه به تفریحات سالم برید انشالله
.
.
.
.
و این درسی بود برای کل اعضای بلاگستانی که با شما و داش کیامهر جایی نرن حتی اون دنیا

سلاو قربان
بله جای شما هم خالی بود
ولی ما اونجا خفتتون میکنیم

ترنج شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ق.ظ http://toranj90.blogsky.com/

عجب زیر آب زنی هستیا آقا کورش!!!!!!!

شرمنده ام کردی.دیگه اینقدر هم وارد نیستم

تلاش شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

مرسی کلی خندیدم..
خیلی خوبه که همچین دوستایی دارید..
راستی فکر کنم به کیل باید توصیه کنید بیشتر تو وب من بیاد شاید وزنش بیاد پایین..

ای کاش زودتر مشکل نتتتون حل بشه..
من که نوشته هاتون و کلی دوست دارم..

بله باید سفارش کنید حتما بیاد
ممنون شما لطف دارید

کوالا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ

واااااااااااای چه باحالید شما !!!!!


خوش اومدیددددددددددددددددد !
کیا شبیه ترمیناتوره !!!

باحالی از خودته داداش

وروجک جیغ جیغو شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ http://jighestan.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام کورووووووووووووووووش
چطوری؟؟؟؟؟؟؟
همیشه به گردش
مثل همیشه سفر نامه ت عاااااااالی بوددیگه وارد جزئیات نمیشم

سلاااااام
ممنون.شما هم به شادی
همون بهتر وارد جزئیات نشی.برو سراغ درس و مشقت

نیمه جدی شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:01 ب.ظ http://nimejedi.blogsky.com

سلام و رسیدن بخیر
سر دعای از قتل گذشته مردم از خنده! یعنی کلا خیلی خوب و روون و با نمک نوشته بودین.
راستش موقع چنین تعطیلاتی همه یاد شمال می کنن و همه جا شلوغ پلوغ میشه و منم از شلوغی بیزارم ....( آیکون آدمی که بیخودی در مورد خودش حرف میزنه !!)

سلام و ممنون
ممنون.لطف دارید
حالا بیا برو شمال.جون من

دختری که حرفهایش را نمیخورد شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ب.ظ http://www.rainygirl89.blogfa.com

ای بابا کوروش جان دستم به این بهنام برسههههههههههههههههههههههههههههه! پاک آبروی رشتی ها رو برد........ میووومدین خونه ما یه آلونکی داشتیم تو رشت.... الان میگی حالا که اومدیم و رفتیم میگی؟؟؟ ولی بخدا من به کیامهر کامنت گذاشتم و گفتم که در ختمتییییییییییییم.

آره شما هم اگه راست میگی آدرس خونه رو میزاشتی
ولی خارج از شوخی رشتی ها واقعا مهمان نوازن.ما قبلا از مهمان نوازیشون مستفیض شدیم
ممنون

خرگوشی شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:18 ب.ظ http://khargosh.blogsky.com/

نمیدونم چرا همه عاشق دبی هستنند !
مگه دبی چی داره

والا چه میدونم

سحر شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/

وقتی نیستین انگار بلاگستان ی چیزی کم داره!
سفرنامه ی بانمکی بود! با کیامهر و مهربان بانو مطمئنم بهتون خوش میگذره!
حالا چرا اینقدر جوگیر شدین که بخواین بسوزین آخه؟ کرم پس از آفتاب بزنین برادر!
بعدشم انقدر به هیکل داداش ما گیر نده آخرش چشمش میکنی ها!

اینجوریا هم نیست دیگه شما لطف دارید
زدیم ولی زیاد افاقه نکرد خواهر
چششششششششششششم.ولی اگه قراره چشم بزنم و لاغر بشه که خوبه

فاطمه (شمیم یار یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ق.ظ

سلاممم کوروش خان
رسیدن به خیر
خوشحالم با وجود دوستان اذیت گر خوش گذشته
مثل همیشه قشنگ بود سفرنامه تون ..
چند تا دیگه سفر برین مخصوصا با کیامهر اینا..
کلا می تونین نسخه دوم سفرنامه ی ناصر خسرو رو بدین برا چاپ..
امیدوارم کیامهر و بانو اینجا رو نخونن

نسـ ـرین یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ http://kupe1.blogfa.com

به درد بی اینترنتی من مبتلا شدی .!!!
میبخشیمت به هلیا بانو !!

امان امان
ممنون.من شما رو به کی بسپارم؟؟؟!!!

فلوت زن یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:21 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
آخه الان جز این آیکون خنده چه چیز دیگه ای می شه اینجا گذاشت ؟!!!
انقدر خندیدم که... مرسی .
زود برگرد ، دلمون تنگ می شه واقعاً!

سلااام
خوشحالم که خندیدی اونم اینقدر
ممنون ما هم دلمان تنگ میشود

آناکارنینا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ق.ظ

سلام. شما و کیا چطوری با هم دوستید واقعا؟‌
من الان وبلاگ اون بودم های های اشک ریختم و با چشمای قرمز امدم اینجا و از شدت خنده دل درد گرفتم.
دموکراسی جمهوری اسلامی شما رو هم تحت تاثیر قرار داده و تقلید میکنید!‌

سلام.با اجازتون بله
خیلی وقتا هم تو وب کیا همه روده بر میشن
شایدم من دموکراسی اونا رو تحت تاثیر قرار دادم

مهربان یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ق.ظ http://www.mehrabanam.blogsky.com


صد ردر صد لایک به کامنت هلیا و نیاز شدید به ویلچر برای سفر های بعدی...
شما اگه تورلیدر می شدی توریست هارو فرای می دادی از بس گند گردش رو در می آوردی
در ضمن برای سفر بعدی لطفا یه چنتا ام پی تری خوب بیارید... مردم با اون اهنگ هاتون...
ای بابا
آخه این چه وضعشه ....
ولی باور کن اون شب که این پستو خوندم خیلی بهم چسبید کلی خندیدم.



یه سوال هم از خرگوشی دارم : کوروش کجای پستش گفته بود که کسی عاشق دبی یه؟

افشانه یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ

میبینم که هلیا خانم هم به مشکل سردرگمی در انتخاب مقصد بعد از نیت به سفر گرفتار آمدین......

نیما یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ

هرررررررررررررر
سلام کوروش خان عزیز
نه خوشم میاد خوب حال کیا رو گرفتی ! فکر کنم این پست بیشتر در مورد کیا بود تا در مورد وسافرت !
راستی داداش هروقت خواستی بیای سمت مشهد ، یه پیامی بده ! احتمالا اقوام دور ما هم در حال فوت باشن

تلاش یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

راستی اونجا منظورم کیامهر بود..
اشتباهی نوشتم کیل!

رها پویا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

عجب سفرنامه خوبی بود جناب تمدن. قطعا سفر خوبی هم بوده...خوش باشید

نه بابا کیامهر ناراحت نمیشه حالا سالی رو چکارش داشتی خوب بذارید چند روزی استراحت کنه بچه

باشه باشه من که رفتم ...برم تا از اون کامنت ها نشده... تنم میلرزه میخوام کامنت براتون بذارم
پایدار باشید

علی لرستانی یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:42 ب.ظ http://alilorestani.persianblog.ir/

سلام
ای بابا...گفتیم چند روزه نیستید.....ایشالا همیشه جمعتون جمع باشه به شادی

ژاکلین یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ب.ظ http://17pm.blogfa.com

همزاااااااااد منم گیلان بودما!
خوشم میاد در شستن اهالی بلاگستان تبحر داری در حد تیم چلسی با مربیگری خوزه مورینیو!
بسی خنده رفت

آسانا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:15 ب.ظ http://asanaaa.blogfa.com/

سلام جناب کوروش خان:

رسیدن بخیر

؛به قتلگاه خوش آمدید؛ خیلی جالب بود

شماها همسفر های خوبی هستین واسه همین خوش میگذره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد